مطالب ویژه

یادداشت: توکنومیکس چگونه پروژه‌های کریپتویی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؟

توکنومیکس (Tokenomics) عبارتی کلی است که اشاره به تمام جنبه های اقتصادی یک توکن و پروتکل ها و مکانیزم های وابسته به آن و مکانیزم ها و قوانینی که در آن بازیگرهای مختلف در آن سیستم با هم  تعامل می کنند دارد. با وجود گذشت زمان  قابل توجهی از ابداع این واژه هنوز مرز بندی دقیقی برای مباحثی که توسط این واژه پوشش داده میشود وجود ندارد اما در این مرحله ایجاد یک ذهنیت درست میتواند به ما در ارائه شفافتر مطالب کمک کند.

بر خلاف تصور رایج مواردی مانند نمودار های پای چارت (Pie chart) یا جدول هایی که مقدار، درصد و نسبت توزیع توکن ها و میزان تورم و زمان آزادسازی آنها را نشان میدهد، لیست کاربردهای توکن، برنامه توکن سوزی و مواردی مانند اینها مترادف با این واژه نیستند گرچه عموما در بررسی توکنومیکس پروژه ها تمام این موارد لحاظ میشوند و جزئی از داده های مورد بررسی هستند اما به صورت کلی از واژه توکنومیکس به عنوان نگاهی به پروتکل و توکن به صورت یک سیستم اقتصادی به صورت یک مجموعه از قوانین،مکانیزمها، متغیرها،رفتارها و انگیزه هایی که رفتار بازیگران آن سیستم را شکل میدهد و تعیین میکند استفاده میشود.

در اینجا این نکته قابل توجه است که در بررسی توکنومیکس یک پروژه معمولا تا جایی که جزییات و چگونگی پیاده سازی یک پروتکل یا پروژه باعث ایجاد ریسک ها یا ملاحظات مختلف نشود معمولا مورد بررسی عمیق قرار نمی گیرد و این چرایی و چیستی سیستم و عواقب تصمیمات گرفته شده در طراحی آن است که مورد بررسی و تحلیل عمیق قرار میگیرد.

برای مثال در مقایسه بین یونی سواپ و اتریوم و توکن UNI و ETH به عنوان ارز نیتیو شبکه اتریوم ماهیت فنی این دو به عنوان یک شبکه و یک اپلیکیشن غیرمتمرکز اهمیت خیلی زیادی ندارد، مسئله اصلی ماهیت کلی این دو به عنوان یک سیستم با بازیگران، قوانین، انگیزه ها و مکانیزم های مختلف است که مورد بررسی قرار میگیرد‌ و تفاوت های این دو که ممکن است از مسائل فنی نشات بگیرد صرفا به عنوان تفاوت های دو سیستم  بررسی میشود‌.

چرا طراحی توکنومیکس یک پروتکل اهمیت دارد

طراحان یک پروتکل بنا به دلایل متعددی ممکن است تصمیم به ساخت یک توکن برای پروژه خود بگیرند و دلایل متعددی وجود دارد که اهمیت دادن به توکنومیکس می تواند نقش حیاتی در موفقیت و آینده یک سیستم اقتصادی داشته باشد که در ادامه به بعضی از آنها اشاره میشود.

مکانیزمی برای تسخیر، کنترل و تجمیع ارزش

معمولا خیلی از محصولات موفق تمرکز زیادی برای جذابیت محصول خود و رفع نیازهای کاربر و ایجاد ارزش اختصاص میدهند و ممکن است بسیاری از آنها در ابتدا مدل درآمدی مشخص یا راهی برای تسخیر و جهت دهی ارزش ایجاد شده نداشته باشد

در دنیای web3 استفاده از توکن یکی از روش های انجام این کار است.استفاده از توکن به صورت فرمی از Equity و تخصیص  همه یا بخشی از درآمد خدمات مختلف پروتکل  به دارندگان آن یا مکانیزم های خریدن و سوزاندن توکن از درآمد پروتکل (Buyback and Burn) مثال هایی از این موضوع هستند.

ایجاد ارزش یکی از چالش های اصلی تمامی محصول ها در هر سطح و مرحله ای است. در اینجا لیستی از برندهای قدرتمند و معروف را می بینیم که بسیاری از آنها در ایجاد ارزش پایدار با چالش مواجه هستند.

مدیریت و طراحی انگیزه

عموما راهی برای “مجبور” کردن کاربران به انجام اعمال خاص یا دنبال کردن منافع جمعی در پروتکل های غیرمتمرکز وجود ندارد. تنها راه این کار ایجاد انگیزه ها و پاداش و تنبیه های مناسب و هدایت بازیگران مختلف به سمت اهداف پروتکل است. یک سیستم انگیزه منطقی و  هوشمندانه که اهداف مشترک سیستم را هم راستا با منافع شخصی کاربران طراحی می کند می تواند رشد و ثبات بلندمدت پروتکل را تضمین کند در صورتی که یک سیستم بیش از حد خوشبینانه و کوته فکرانه که بر پایه فرض های نادرست طراحی شده میتواند سیستمی را که ممکن بود در شرایط دیگر بی نقص عمل کند به کلی از بین ببرد یا با خطرات متعددی مواجه کند. واگذاری خدمات و نیازهای حیاتی یک شبکه یا پروتکل به کاربران مانند تامین امنیت شبکه در قبال پاداش بلاک و یا کارمزد در ازای تامین نقدینگی، ایجاد یک ساختار پوست در بازی ( Skin in the game) مانند سیستم های رای دهی به شکل Voting Escrowed و سیستم های تنبیه در صورت ثبت ادعاهای نادرست (Slashing) از نمونه های طراحی انگیزه هستند.

مکانیزمی برای حکمرانی

تحول و رشد تدریجی در سیاست ها، خدمات و قابلیت ها یکی از نیازمندی های بخش اعظم سیستم های غیرمتمرکز است و بدون وجود یک سیستم حکمرانی با انگیزه های مناسب و کنترل کاربران هیچ تضمینی وجود ندارد که تصمیم گیرندگان منافع  بلندمدت و و کوتاه مدت ذینفعان و کاربران را در تصمیم گیری مدنظر داشته باشند. واگذاری تصمیم گیری های کوچک و بزرگ به کاربران از طریق توکن یکی از رایج ترین روش ها برای حل این معضل است

ایجاد مالکیت کاربر

به طور کلی سیکل توسعه و گسترش یک کسب و کار با ارائه ارزش به کاربر شروع میشود بسیاری از استارتاپ ها ابتدا محصول خود را به صورت رایگان عرضه میکنند و بعد از رسیدن به ثبات نسبی شروع به استخراج ارزش از کاربر و اشتراک آن با سهامداران  می کنند. این روند به طور کلی موفق بوده اما مشکلاتی دارد، اول اینکه بسیاری از این استارتاپ ها برای جذب کاربر نیاز به هزینه کردن دارند که بعد از جذب سرمایه از طریق VC ها، این منابع مالی را برای جذب کاربر هزینه میکنند و البته کاربران اولیه که بیشترین نقش را در گسترش و رشد یک کسب و کار دارند از این رشد مالی سهمی ندارند. علاوه بر این در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا طبق قوانین فعلی اجازه دادن سهام شرکت به کاربران وجود ندارد. یکی از مشکلات این موضوع تعارض منافع به صورت عمومی است زیرا تضمینی وجود ندارد که سهامداران خصوصی یک شرکت به جای منافع مقطعی ، ثبات بلندمدت و رشد پایدار یک محصول و همچنین بهترین تجربه برای کاربران را در تصمیم گیری خود لحاظ کنند. این پروسه در پروتکل های غیرمتمرکز از طریق توزیع توکن به صورت انگیزه مالی که در عین حال کاربران اولیه را در مالکیت و سودهای آینده پروژه سهیم میکند به روش کارآمد تری قابل انجام است که میتواند کاربران را که ذینفعان مستقیم محصول هستند در تصمیم گیری برای اداره و رشد محصول سهیم کند.

ایجاد نتورک افکت (Network Effect)

نتورک افکت یا تاثیر تصاعدی حجم کاربر در تجربه کاربران دیگر( شما از شبکه اجتماعی ای استفاده میکنید که بقیه نیز در آن حضور داشته باشند)در دنیای web3 نیز حضور و تاثیر قدرتمندی دارد و تمامی جنبه های آن را تحت الشعاع قرار میدهد.

برای مثال میزان اسلیپیج (Slippage) در صورت وجود نقدینگی کافی کمتر میشود و با وجود کاربر بیشتر و کارمزد هرچه بیشتر کاربران انگیزه بیشتری  برای تامین نقدینگی وجود دارد، تفاوت کار در این است که بر خلاف محصولات دیگر در دنیای web3 عواملی مانند قوانین متعدد و مخفی بودن  سورس کد ها  برای حفاظت از انحصاری بودن یک تکنولوژی وجود ندارد و موانع کمی برای کپی کردن یک محصول وجود دارد. اصلی ترین ابزار طراحان یک سیستم برای جلوگیری از این تهدید ایجاد نتورک افکت و بدنه کاربری قوی با روش هایی مانند استفاده صحیح و بجا از توکن است و در عین حال از این موضوع میتوان مانند پروتکل سوشی سواپ برای استفاده از کاربرهای پلتفرم های اصلی و به نوعی به سرقت بردن کاربران آنها نیز استفاده کرد.

محصولات تجمیع کننده یا Aggregatorها در دنیای Web3 به نسبت کسب و کارهای web2 با موانع و چالشهای کمتری  برای ورود مواجه هستند.

علاوه بر این موارد کاربردها و دلایل متعدد دیگری برای استفاده از توکن مانند بازاریابی، تامین مالی، ایجاد هماهنگی  رفتار میان جامعه کاربران، ایجاد دسترسی های ویژه و ارزش گذاری مالی وجود دارد.

تقدم محصول بر توکن

در اکثریت موارد محصول و توکن دو مقوله متفاوت هستند. گرچه در موارد معدودی مانند استیبل کوین های متمرکز این دو مورد را میتوان مترادف با هم دانست اما در اکثریت حالت ها توکن، محصول نهایی یک پروژه نیست و صرفا ابزاری برای طراحی انگیزه ها و قوانین اقتصادی حول محور پروتکل است در واقع سیکل اصولی که میتوان گفت بجز در حالت های خاص اکثر محصول ها باید از آن پیروی کنند به صورت زیر است:

  • مشکلی وجود دارد
  • راه حلی برای آن ارایه میشود
  • راه حل قابل استفاده است اما مشکلاتی در این بین وجود دارد ( بخش چرا توکن)
  • برای حل این مشکلات توکن طراحی و ساخته میشود

چیزی که در اینجا باید بر روی آن تاکید شود تقدم محصول بر توکن است. بجز مباحثی میم کوین ها  به خودی خود دلیلی برای استفاده از یک توکن برای کاربران وجود ندارد. حتی اگر انگیزه های اقتصادی گذرا و کوتاه مدت برای جذب کاربران استفاده شود در نهایت اگر خود محصول فاقد جذابیت کافی برای کاربر باشد و مشکلی که حل میکند اهمیت کافی نداشته باشد پروتکل و توکن در حفظ حیات و ثبات بلند مدت خود به مشکل جدی خواهند خورد و فرمول یا طراحی خاصی برای توکنومیکس وجود ندارد که بتواند از این اتفاق جلوگیری کند. اما در مقابل ممکن است محصولی اصلا به توکن نیاز نداشته باشد یا بتواند مدت طولانی بدون توکن به حیات خود ادامه دهد.

در بعضی از موارد ممکن است به دلیل طراحی نسبتا ایزوله توکن و پروتکل از هم همبستگی خاصی بین توکن و پروتکل وجود نداشته باشد یا توکن فاقد ارزش مالی فعلی باشد و قیمت گذاری آن به دلیل انتظار ارزش آن در آینده باشد. یکی از مشهورترین این موارد، توکن UNI صرافی غیرمتمرکز Uniswap هست‌.

این توکن به جز شرکت در حکمرانی پروتکل ارزش مالی معنی داری جذب نمیکند و ذینفعان و کاربران زیادی در این پروتکل وجود دارند که استفاده یا تعاملی با توکن این صرافی ندارند.

اقتصاد کلان در مقابل توکنومیکس

همانطور که با هم دیدیم، توکنومیکس ماهیت کلی نگرانه و همه جانبه ای دارد و این موضوع باعث میشود تا بعضی از افراد این بحث را مطرح کنند که این واژه برای توصیف موضوعاتی که آنها را بررسی می کند مناسب نیست و بیشتر احساس صحبت در مورد مفاهیم حول محور عرضه را به مخاطب منتقل میکند در حالی که مباحث مطرح شده بسیار وسیع تر و حول محور قوانین و سیاست های اقتصادی است.

گرچه صحت این ادعا میتواند تا حدی قابل بحث باشد اما تفاوت های مهمی میان سیاست های اقتصادی کلان و  سیاست های توکنومیکس وجود دارد‌‌.

مهمترین این تفاوت ها به ماهیت متغیرهای تصمیم بر میگردد، برای یک موجودیت سیاست گذار اقتصادی سناریویی شامل لیستی از اهداف و میزان محدودی از منابع، لیستی از محدودیت ها، قوانین و نحوه تعامل مشخص بین بازیگر های مختلف نحوه توزیع و معامله مشخص و ملاحظات دیگر وجود دارد که باید با توجه به اهداف مورد نظر متغیرهای تصمیم و دیگر عوامل تحت کنترل را به بهترین نحو بهینه سازی کند.

در دنیای پروتکل های غیرمتمرکز، این سناریو تبدیل به سناریویی شامل لیستی از اهداف میشود که باید با توجه آن منابع طراحی و ساخته شوند، نحوه توزیع و تولید آن مشخص شود و قوانینی  و انگیزه هایی که نحوه تعامل بازیگران مختلف با همدیگر را مشخص میکند در اختیار کامل طراحان پروتکل است در واقع  سیاست گذاری اقتصاد کلان بیشتر تمایل به رفتار پیش بینی محور و بهینه سازی دارد ،  در حالی که جنبه اقتصادی پروتکل های غیرمتمرکز بیشتر طراحی محور و بر پایه مکانیزم ها و قوانین اختصاصی برای هر پروتکل است.

توکنومیکس چگونه و از چه ابعادی پروژه را تحت تاثیر خود قرار میدهد

جذب و حفظ کاربر

معمولا پروتکل های دیفای یا انواع دیگر اپلیکیشن های غیرمتمرکز برای جذب کاربر از روش پاداش به صورت توکن استفاده میکنند این تاکتیک که در ظاهر مشابه به مقوله  هزینه جذب مشتری (customer acquisition cost) یا به اختصار CAC در کسب و کارهای سنتی است  دارای یک تفاوت اساسی با آن است: اینکه به جز هزینه تراکنش، اضافه کردن یا مینت کردن توکن ها هزینه ای برای پروتکل ندارد. حتی اگر توکن ها اجازه دسترسی به درآمد پروتکل را بدهند یا نماینده تملک در پروتکل باشند که در این صورت میتوان آن را  مشابه مفهوم تضعیف سهام در نظر گرفت زیرا سهم درصدی دارندگان فعلی در این پروسه کاهش پیدا میکند باز هم این عمل باعث تحمیل هزینه مستقیم به پروتکل نمی شود. بنابراین می توان مفاهیم  اینچنینی کسب و کار های کلاسیک را مستقیما به توکنومیکس منتقل کرد اما آنالیز موارد مشابه می تواند یک ایده هرچند کلی و حدودی به ما نسبت به وضعیت فعلی پروژه مورد بررسی بدهد.

معمولا نسبت CAC به ارزش مادام العمر مشتری (Lifetime Value) یا به اختصار LTV یکی از متریک های سلامت مالی کسب و کارها محسوب میشود و بدیهی است که هیچ کسب و کاری نمیتواند برای مدت نامحدود با هزینه CAC بیشتر از LTV به حیات خود ادامه دهد‌. در دنیای web3 نیز امکان عرضه یا مینت کردن نامحدود توکن برای جذب مشتری وجود ندارد زیر اگر توکن ها در مقادیری بسیار بالاتر از میزان تقاضا برای آن عرضه شود در نهایت ارزش خود را با سرعت از دست خواهد داد و دیگر ارزش کافی برای تامین هزینه CAC را نخواهد داشت.

از این موضوع می توان اینطور نتیجه گرفت که حالت عادی پاداشها و انگیزه های غیرمنطقی برای هر پروتکلی  برای جذب کاربر مترادف با انگیزه های کوتاه مدت و گذرا، عدم ثبات پروتکل در بلندمدت، جذب کاربرهای مقطعی و سقوط زودهنگام ارزش توکن پروژه است که اصلی ترین ابزار پروژه برای جذب کاربر را بی اثر میکند این موضوع  علاوه بر جذب کاربر استراتژی های حفظ کاربر را نیز شامل میشود و استفاده از انگیزه های کوتاه مدت و  عدم وجود تقاضای پایدار در اکوسیستم متناسب با افزایش عرضه میتواند پروتکل را در حفظ کاربران خود با چالش های جدی مواجه کند. مصداق بارز این موضوع پروژه Stepn بود که با تورم سالانه 31 هزار درصد و عدم وجود تقاضای کافی برای توکن کاهشی بیشتر از ۹۹ درصد در قیمت و سقوط در تعداد کاربران فعال به میزان بیش از 95 درصد را تجربه کرد.

کمتر از پنج درصد فعالیت STEPN مربوط به کاربران جدید میشود.

ریسک های امنیتی

امنیت پروتکل از لحاظ فنی و باگ های امنیتی نشات گرفته از کد ، جزوی از دغدغه های اصلی در طراحی توکنومیکس نیست اما نوع دیگری از باگ های امنیتی وجود دارد که به هیچ وجه در پروسه Audit تشخیص داده نمی شود، این نوع باگها، آسیب پذیری های اقتصادی هستند و به اندازه آسیب پذیری های فنی میتوانند موجودیت پروتکل و توکن را با خطر مواجه سازند, عموما این نوع آسیب پذیری به این دلیل نیست که کد وظیفه خود را به درستی انجام نمی دهد بلکه منشا این آسیب ها این است که آن وظیفه به طور کلی اشتباه طراحی شده و توسط هکرها و اشخاص دیگر قابل سواستفاده است. حمله های Aave، سقوط لونا و هک Mango markets از مصادیق حملات اقتصادی هستند. راه های رایج مقابله با این نوع حملات طراحی سخت گیرانه و واقع بینانه پروتکل، انگیزه ها،قوانین حاکم بر آن و اجرای شبیه سازی های متعدد در شرایط مختلف و مدلسازی های ریاضی توسط تیم خود پروژه یا شرکت های سرویس دهنده در این حیطه مانند Chaos labs و Gauntlet است.

خروجی مالی

برای درصد عمده ای از پروتکل های غیرمتمرکز، اصلی ترین متریکی که برای سنجش میزان موفقیت آن بکار میرود درآمد است. حتی متریک هایی مانند میزان نقدینگی قفل شده در پروتکل، حجم معاملات و حجم کاربران نیز بیشتر به صورت غیرمستقیم برای بررسی درآمد احتمالی پروتکل در آینده استفاده میشود. یکی از مهمترین متغیرها برای تصمیم در طراحی هر پروتکل غیرمتمرکزی تعیین استراتژی پروتکل برای ساختن ارزش و در ادامه آن تسخیر ارزش است(Capture value vs Create value). ارزش بدست آمده و تسخیر شده توسط پروتکل یا تیم پروتکل و ارزش تسخیر شده توسط توکن معمولا دو مقوله جدا هستند. برای مثال همانطور که در مورد آن صحبت کردیم پروتکلی مانند یونی سواپ به طور کلی ارزش مالی  به سمت توکن خود هدایت نمیکند.

هدایت ارزش از درآمد پروتکل به سمت توکن مصداقی از تسخیر ارزش توسط  توکن است. در مقابل هدایت کردن درآمد پروژه به سمت خزانه خود پروتکل یا سازندگان پروژه برای منافع شخصی یا برای هدایت به سمت سهام مصداق تسخیر ارزش توسط پروتکل است. یکی از اصلی ترین چالش هایی که طراحان هر پروژه ای با آن مواجه هستند ایجاد تعادل بین طراحی منطقی و بهینه سازی برای رشد قیمت و درآمد است. تمرکز شدید روی این موضوع می تواند آینده پروژه را با مشکل مواجه کند اما در عین حال طراحی بیش از حد محافظه کارانه میتواند برای دیده شدن پروژه به دلیل عدم جذابیت مانع ایجاد کند. پیدا کردن  این نقطه تعادل یکی از حیاتی ترین چالش ها در طراحی هر پروژه ای است زیرا با فرض شرایط، خدمات و کیفیت یکسان (که در دنیای web3 به دلیل شفافیت و منبع باز بودن کد  نشدنی نیست) تنها عامل قابل کنترل دیگری که میتواند پروژه ها را از هم متمایز کند طراحی توکنومیکس است.

معیارهای بررسی اجمالی توکنومیکس 

معیارها و فاکتورهای زیادی در بررسی   توکنومیکس یک پروژه وجود دارد که بعضی از آنها فاکتورهای کمی و تعدادی از آنها فاکتورهای کیفی یا تصمیماتی هستند که ماهیت نامشخصی دارند و با توجه به شرایط ممکن است نتایج متفاوتی به وجود آورند در این بخش سعی می شود به طور اجمالی به بعضی از این فاکتورها اشاره شود.

معیارهای سمت عرضه (Supply)

بیشتر تحلیل های منتشر شده در شبکه های اجتماعی و همچنان بیشتر مستندات ارائه شده توسط پروژه ها تحت عنوان توکنومیکس پروژه در مورد معیارهای سمت عرضه است. به دلیل کنترل کامل تیم و قابل برنامه ریزی بودن این بخش، معمولا آسانترین ترین بخش برای طراحی درست می باشد و اگر حتی این بخش دارای ایرادات متعدد باشد معمولا زنگ خطری در مورد رفتار تیم در قبال توکنومیکس و طراحی اقتصادی پروژه است.

کمیت عرضه (Supply Quantity)

در این بخش مواردی کلی مانند میزان کل توکن های در گردش(Circulating supply)، تعداد کل توکن ها در طی حیات پروژه (Total supply)، میزان تورم سالیانه (Yearly Inflation) سناریوهایی که در آن تعداد توکن های در گردش افزایش یا کاهش پیدا میکند(Emissions/minting & Burn) و ارزش فعلی و ارزش کلی پروژه با قیمت فعلی ( Valuation & Fully Diluted Valuation) بررسی میشود.

توزیع عرضه (Supply Distribution)

چگونگی توزیع توکن ها و وضعیت فعلی و وضعیت آنها در بازه های زمانی مختلف در آینده از موارد بسیار مهمی است که باید در بررسی توکنومیکس  به آنها پاسخ داده شود. در این بخش به سوالاتی از این قبیل پاسخ داده میشود:

  • به چه افراد/گروه هایی توکن تعلق گرفته شده است.
  • این افراد چه زمانی و با چه فرکانس و شدتی به توکن های خود دسترسی پیدا خواهند کرد.
  • این افراد با چه قیمتی امکان خرید این توکن ها را پیدا کرده اند.
  • قیمت خرید این افراد چقدر با قیمت فعلی متفاوت است و این افراد در چه میزانی از سود قرار دارند.
  • به طور متوسط چه مقدار توکن در بازه های زمانی مختلف آزادسازی یا مینت خواهد شد و به توکن های در گردش آزاد خواهد شد.
  • آیا الگوی تخصیص توکن ها عادی بنظر میرسد؟

معیارهای سمت عرضه شروط لازم و نه کافی برای یک سیستم اقتصادی پایدار و مانا هستند. بدیهی است که هیچ مقداری از بهینه سازی الگوی عرضه نمی تواند  پروژه ای  را که تقاضایی برای آن وجود ندارد را نجات دهد.  یک سیستم اقتصادی پایدار نیاز به یک الگوی منطقی برای ایجاد عرضه دارد.

معیارهای سمت تقاضا (Demand)

بر خلاف معیارهای سمت عرضه معیارهای سمت تقاضا در کنترل کامل طراحان پروتکل نیست و خروجی آن وابسته به کنش و واکنش بازیگران مختلف و البته طراحی اصولی سازوکارهای پروتکل است.

مکانیزم های جذب ارزش (Value accrual)

به طور کلی جدا از آنالیز درآمدها و وضعیت مالی هر پروتکل اینکه چقدر از این درآمد توسط توکن جذب و به عنوان سود توزیع میشود یا با روش های گوناگون(مانند استفاده برای کارمزد) برای تسخیر ارزش و بالا بردن تقاضای توکن استفاده میشود مهمترین فاکتوری است که در بررسی تقاضا باید به آن توجه شود، در بسیاری از موارد امکان دارد پروتکلی دارای درآمد بالایی باشد اما درآمد آن به خزانه یا سهامدار آن تعلق بگیرد، در این صورت جدا از عوامل دیگر که ممکن است باعث تقاضا شود ارزش توکن به خودی خود ارتباطی با درامد پروتکل ندارد و تنها ارزش آن ممکن است حدس بازار در مورد امکان دسترسی  به این درآمدها در آینده باشد.

کاربردها (Utility)

بحث کاربردهای یک توکن موضوع بحث برانگیزی  است که در بسیاری از موارد در مورد آن با استراتژی های تبلیغاتی بزرگنمایی میشود. در واقع فاکتور مهم در مورد کاربردهای یک توکن این است که چه عوامل و  دلایلی و  می تواند باعث خرید توکن در بازار ثانویه توسط کاربران شود و برای آن تقاضای ارگانیک ایجاد کند و هر کدام از این عوامل تا چه میزان پتانسیل ایجاد تقاضا دارند و چطور میتوانند برای پروتکل‌ درآمد ایجاد کنند تا تاثیر فشار عرضه را کنترل و محدود کنند.

داده های توکن ترمینال مربوط به 2022، برخلاف تبلیغات پروژه ها حول محور “کاربرد های” توکن ها ۹۹ درصد آنها دارای میزان CAC بسیار بیشتر از درآمدهای خود هستند و تنها تعداد بسیار معدودی از آنها به معنای واقعی سودده هستند.

انگیزه ها و مکانیزم ها (Incentives & Mechanisms)

طراحی درست مکانیزم ها و ساختار طراحی انگیزه برای پروتکل ها مبحث پیچیده ای است که هم برای طراحی و هم برای بررسی نیازمند زمان و بررسی عمیق اجزای پروتکل است‌.

یکی از ساده ترین راه های تشخیص طراحی ها و تصمیمات نادرست همسو نبودن انگیزه ها با اهداف بلندمدت پروتکل و تمرکز بیهوده بر روی مهندسی قیمت است، برای مثال هدف یک صرافی غیرمتمرکز ایجاد درآمد از طریق تامین نقدینگی بالا و کارمزد مناسب برای کاربران است. این به این معنی است که تامین کنندگان نقدینگی نقش حیاتی در حیات و رشد این پروتکل ها دارند و باید دلیل و انگیزه کافی به آنها برای اینکار داده شود. حال اگر پروتکلی بخش قابل توجهی  از انگیزه های مالی خود را به کاربرانی که توکن پروژه را به اصطلاح لاک (Lock) میکنند و تا مدت معینی از دسترس خارج میکنند و هیچ دلیل دیگری برای این مکانیزم وجود ندارد میتوان گفت این یک نمونه طراحی مکانیزم نادرست است زیرا این موضوع که در بلندمدت میزان تورم توکنهای  پروژه را بالا میبرد هیچ خروجی مثبتی برای اهداف پروتکل نداشته و تنها دلیل آن مهندسی قیمت در کوتاه مدت است‌.

نمونه ای از یک نگاه کلی به مکانیزم های یک پروتکل دیفای – اکوسیستم Aave.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *