تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در ارزهای دیجیتال دارد؟
بازار ارزهای دیجیتال نیز مثل بازارهای فارکس و سهام پر از نوسان است و روند قیمت در آن دائماً تغییر میکند. به همین خاطر سرمایهگذاران و تریدرها باید بتوانند در زمان کوتاه، بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارند درباره معاملات خود تصمیمگیری کنند. به زبان ساده، تریدر باید پیشبینی کند که قیمت قرار است به کدام سمت حرکت کند و بر اساس آن خرید و فروش ارز دیجیتال خود را انجام دهد. برای این کار، تریدر باید تحلیل درستی از شرایط بازار و تاریخچه قیمت داشته باشد. تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یکی از راههای متداول و محبوب برای تحلیل و پیشبینی قیمت ارزهای دیجیتال است. تحلیل تکنیکال به شما اجازه میدهد تا در میان نوسانهای بهظاهر بیقاعده بازار ارزهای دیجیتال، الگوهای معناداری را کشف کنید و بر اساس آنها معاملات خودتان را به سود برسانید. البته تحلیل تکنیکال مختص بازار ارزهای دیجیتال نیست و در تمام بازارهایی که چارت قیمتی برای آنها وجود داشته باشد قابل استفاده است.
در این مقاله از مجله نوبیتکس قصد داریم مروری بر تحلیل تکنیکال و اهمیت آن در بازار ارزهای دیجیتال داشته باشیم، مفاهیم اصولی آن را بررسی کنیم و با انواع روشهای آن آشنا شویم. اگر قصد شروع یادگیری تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال را دارید در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور خلاصه، تحلیل تکنیکال به معنی پیشبینی جهت حرکت قیمت یک دارایی بر اساس حرکات قیمت آن در گذشته است. به عبارت سادهتر در تحلیل تکنیکال سعی ما بر این است که با دیدن تاریخچه قیمت یک دارایی یا ارز دیجیتال، پیشبینی کنیم قیمت آن در آینده به چه سمتی خواهد رفت. کلیدیترین ابزار برای انجام تحلیل تکنیکال، چارت یا نمودار قیمتی است. تاریخچه حرکات قیمت روی چارت به ما اجازه میدهد تا واکنشهای پیشین تریدرها را به قیمتهای مختلف ببینیم و اطلاعات ارزشمندی از دل آن بیرون بکشیم. برای مثال وقتی قیمت بیت کوین را روی چارت بررسی میکنید، میتوانید ببینید که بازار در گذشته چه واکنشهایی به قیمتهای مختلف آن نشان داده است و احتمالاً در آینده نیز قرار است به همان قیمتها واکنش داشته باشد. علاوه بر چارت، ابزارها و اندیکاتورهای مختلفی نیز برای انجام بهینه تحلیل تکنیکال توسعه داده شده است که همه آنها بر اساس قیمت و حجم، یا یکی از این دو کار میکنند.
از آنجایی که در تحلیل تکنیکال با قیمت و حجم یا یکی از آنها سر و کار داریم، این شیوه تحلیلگری در تمام بازارهایی که سوابق قیمتی در آنها مشخص است مثل بازار ارزهای دیجیتال، فارکس، سهام و غیره کاربرد دارد. به همین خاطر است که تحلیل تکنیکال یکی از روشهای محبوب تحلیل در میان تریدرها به حساب میآید. بعضی روشهای تحلیلی مثل تحلیل آنچین (On-Chain) فقط روی شبکه بلاکچین قابل استفاده هستند و تحلیل فاندامنتال نیز در هر بازار به شیوه خاص خود انجام میشود. تحلیل تکنیکال به ما اجازه میدهد تا احساسات بازار را نسبت به قیمتهای مختلف یک دارایی یا ارز دیجیتال متوجه شویم و پیشبینی کنیم در آینده قرار است تریدرها چطور به قیمتها واکنش نشان دهند. اگر در بازار ارزهای دیجیتال مشغول ترید یا سرمایهگذاری هستید پیشنهاد میکنیم حتماً با تحلیل تکنیکال و اصول آن آشنا شوید و از ابزارهایی که در اختیارتان قرار میدهد برای بهبود معاملات خودتان استفاده کنید.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
پیش از اینکه به سراغ اصول و شیوههای تحلیل تکنیکال برویم بد نیست کمی هم با تاریخچه آن آشنا شویم. پدر تحلیل تکنیکال را شخصی به نام چارلز داو (Charles Dow) میدانند. او اولین سردبیر نشریه وال استریت ژورنال بود. پیش از راهاندازی این نشریه، داو در سال ۱۸۸۲ به همراه ادوارد دیویس جونز کمپانی داو، جونز و همکاران را برای نشر اخبار اقتصادی وال استریت راهاندازی کردند. آنها در ابتدای فعالیت خود، خلاصهای از اخبار اقتصادی روز را در قالب یک خبرنامه دو صفحهای منتشر میکردند. در همین خبرنامه بود که آنها شاخص داو جونز (Dow Jones Index) را که از سهام یازده شرکت ریلی و غیر ریلی تشکیل شده بود مطرح کردند.
در سال ۱۸۸۹ داو و جونز تصمیم گرفتند خبرنامه خودشان را به یک روزنامه اقتصادی تبدیل کنند و نشریه وال استریت ژورنال از اینجا متولد شد. داو اولین سردبیر این نشریه بود و در ستون سردبیر، آموزشهایی را درباره بازار سهام در اختیار خوانندگان خود قرار میداد و در همین ستون بود که مشاهدات خود را درباره حرکات قیمت سهام شرکتها مینوشت. همین مشاهدات او منجر به شکلگیری نظریه داو (Dow Theory) شد و آنچه با عنوان تحلیل تکنیکال میشناسیم بر پایه همین نظریه شکل گرفت.
اصول نظریه داو
با اینکه بیش از ۱۰۰ سال از تئوری داو میگذرد، اصول آن همچنان در بازارهای امروزی کاربرد دارد. این نظریه به توضیح روندهای بازار و نحوه شناسایی آنها میپردازد و از شش اصل تشکیل شده است:
اصل اول – تمام اطلاعات در قیمت گنجانده شده است
بر اساس این اصل، تمام اطلاعات مربوط به یک دارایی مثل پتانسیل سوددهی و حاشیه رقابتی آن در قیمت گنجانده شده است. در واقع قیمت یک دارایی چکیدهای از تمام این اطلاعات است و حتی اگر از جزئیات این اطلاعات هم باخبر نباشیم، میدانیم که تمامی آنها تأثیر خود را روی قیمت گذاشتهاند.
اصل دوم – سه نوع روند مهم در بازارها اتفاق میافتد
بر اساس نظریه داو، در بازارها سه نوع روند اصلی (Primary)، ثانویه (Secondary) و جزئی (Minor) اتفاق میافتد. روندهای اصلی مثل روند صعودی (Bull market) یا روند نزولی (Bear market) بازار ممکن است یک سال یا بیشتر طول بکشند. در عوض، روندهای ثانویه حرکات کوچکتر مثل برگشت قیمت یا پولبک در بازارهای صعودی یا نزولی را تشکیل میدهند. روندهای ثانویه ممکن است چند هفته تا چند ماه طول بکشند. روندهای جزئی نیز نوسانهای کوچک بازار را تشکیل میدهند و معمولاً از چند روز تا چند هفته طول میکشند.
اصل سوم – روندهای اصلی سه مرحله دارند
بر اساس اصل سوم نظریه داو، روندهای صعودی و نزولی هرکدام سه مرحله را طی میکنند.
مراحل یا فازهای بازار صعودی عبارتند از:
- فاز تجمیع (Accumulation) یا تراکم که در آن قیمت و حجم معاملات افزایش پیدا میکنند.
- فاز مشارکت عمومی (Public participation) که در آن سرمایهگذاران خرد یا متوسط متوجه روند میشوند و به آن میپیوندند. این مرحله معمولاً از همه طولانیتر است و به آن حرکت بزرگ یا Big Move هم میگویند.
- فاز بیشینگی (Excess) که به آن فاز زیادهروی یا توزیع هم میگویند. در این مرحله بازار به نقطهای میرسد که سرمایهگذاران و تریدرهای باتجربه از معاملات خودشان خارج میشوند اما اکثریت افراد با تصور اینکه از بازار جا ماندهاند (FOMO) در قیمتهای بالا وارد معامله میشوند یا حجم معاملات را افزایش میدهند.
مراحل یا فازهای بازار نزولی نیز به صورت زیر است:
- فاز توزیع (Distribution) که در آن اخبار کاهش قیمت به شیوههای مختلفی بین تریدرها و سرمایهگذاران پخش میشود.
- فاز مشارکت عمومی (Public participation) که سرمایهگذاران خرد و متوسط برای کم کردن ضررهای خود اقدام به فروش میکنند و معمولاً از همه مراحل طولانیتر است.
- فاز هراس (Panic) که به آن فاز ترس یا ناامیدی هم میگویند. در این مرحله سرمایهگذاران به طور کامل از اصلاح یا برگشت قیمت ناامید میشوند و به فروش ادامه میدهند.
اصل چهارم – شاخصها همدیگر را تأیید میکنند
طبق این اصل، سیگنالها یا نشانههایی که در یک شاخص اتفاق میافتد باید با سیگنالهای سایر شاخصها همسو باشند. برای مثال اگر شاخص داو جونز نشاندهنده شروع یک روند صعودی جدید است اما یک شاخص دیگر همچنان در روند نزولی قرار دارد، تریدرها باید فرض را بر این بگذارند که روند جدید هنوز شروع نشده است.
اصل پنجم – حجم باید روند را تأیید کند
معمولاً اگر قیمت در جهت یک روند اصلی حرکت کند حجم معاملات افزایش پیدا میکند و حرکت آن در خلاف جهت روند نیز باعث کاهش حجم میشود. کم بودن حجم نشاندهنده ضعیف بودن روند است. مثلاً در یک بازار صعودی هرچه قیمت افزایش پیدا میکند باید در پولبکها حجم خریدها نیز بیشتر شود، چون تریدرها هنوز به صعودی بودن روند اصلی اطمینان دارند. اگر در یک پولبک حجم فروشها افزایش پیدا کند، میتواند نشاندهنده این باشد که تریدرها کمکم دارند اطمینان خودشان را از صعودی بودن روند از دست میدهند و منتظر بازار نزولی هستند.
اصل ششم – تا وقتی نشانه بارزی برای برگشت وجود نداشته باشد روندها ادامه پیدا میکنند
گاهی ممکن است برگشت روند اصلی را با برگشت روندهای فرعی یا ثانویه اشتباه بگیریم. تشخیص اینکه یک حرکت رو به بالا در بازار نزولی نشانه برگشت روند است یا پولبک کوتاهمدت، کار سادهای نیست. بر اساس اصل ششم نظریه داو بهتر است در تشخیص برگشت روندها محتاط باشیم و برای گرفتن تأییدیه، شاخصهای مختلف را با هم مقایسه کنیم.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی)
یکی از روشهای تحلیلی مشهور که معمولاً آن را با تحلیل تکنیکال مقایسه میکنند تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) نام دارد. در تحلیل تکنیکال تمرکز ما روی قیمت و حجم معاملات است اما در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، همانطور که از نام آن هم پیداست، بیشتر روی جنبههای بنیادین یک دارایی تمرکز میکنیم. در تحلیل فاندامنتال تلاش ما بر این است که ارزش ذاتی داراییها و ارزهای دیجیتال را شناسایی کنیم. در بازار سهام معمولاً این کار از طریق بررسی صورتهای مالی شرکتها و اطلاعات اقتصادی انجام میشود، اما در بازار ارزهای دیجیتال بیشتر باید به بررسی تکنولوژی مورد استفاده در یک ارز دیجیتال، عوامل عرضه و تقاضا، جامعه پیرامون آن و نوآوریهایی که ارائه میکند بپردازیم. به طور معمول از تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاهمدتتر استفاده میکنیم اما تحلیل فاندامنتال بیشتر برای سرمایهگذاریهای بلندمدت کاربرد دارد.
مفاهیم پایهای و اصول تحلیل تکنیکال
همانطور که اشاره کردیم، قیمت و حجم معاملات دو رکن اساسی تحلیل تکنیکال را تشکیل میدهند. در واقع تمام ابزارها و روشهایی که برای تحلیل تکنیکال توسعه داده شدهاند سعی دارند دید بهتری از این دو فاکتور در اختیار ما قرار دهند. از جمله مهمترین مفاهیم پایهای در تحلیل تکنیکال که قصد داریم در این بخش به معرفی آنها بپردازیم میتوان به این موارد اشاره کرد:
- چارت یا نمودار قیمتی
- اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
- سطوح حمایت و مقاومت
- تشخیص روندهای قیمت
چارت یا نمودار قیمتی
چارت یا نمودار قیمت مهمترین ابزاری است که برای تحلیل تکنیکال به آن نیاز داریم. چارتها به ما کمک میکنند تا حرکات و تاریخچه قیمت را به شکل مصور ببینیم و رفتار بازار را تحلیل کنیم. به طور معمول در چارتهای ارزهای دیجیتال، قیمت روی محور عمودی و زمان روی محور افقی نمایش داده میشود. چارتهای قیمتی انواع مختلفی دارند که سه مورد از مشهورترین آنها عبارتند از:
- چارت خطی یا (Line Chart)
- چارت میلهای (Bar Chart)
- چارت کندل استیک یا شمعی (Candlestick Chart)
چارت خطی
پایهایترین چارتی که در تحلیل تکنیکال از آن استفاده میکنیم چارت خطی یا لاین چارت است. برای رسم این چارت معمولاً از قیمت بسته شدن (Closing price) استفاده میشود. با اتصال این نقاط قیمتی به هم، چارت خطی شکل میگیرد و بر اساس آن میتوان حرکت و روند قیمت را روی نمودار مشاهده کرد.
چارت میلهای
چارتهای میلهای در مقایسه با چارتهای خطی اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار میدهند. هر میلهای که روی این چارت رسم میشود قیمت باز شدن (Open)، بیشترین قیمت (High)، کمترین قیمت (Low) و قیمت بسته شدن (Close) را در یک بازه زمانی مشخص به ما نشان میدهد. در بعضی متون به این چارتها OHLC هم میگویند که از حرف اول Open، High، Low و Close تشکیل شده است.
چارت کندل استیک یا شمعی
رایجترین نوع چارت که از آن برای تحلیل تکنیکال استفاده میکنیم چارت کندل استیک است. از آنجایی که تاریخچه پیدایش این چارت به حوالی سال ۱۷۰۰ در ژاپن برمیگردد، به آن چارت شمعی یا شمع ژاپنی نیز میگویند. این چارت هم مثل چارت میلهای اطلاعات مربوط به قیمت باز شدن، بیشترین و کمترین قیمت، و قیمت بسته شدن را نمایش میدهد اما به خاطر ظاهر بهتری که دارد در میان تریدرها محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
در این نوع چارت، هر شمع یا کندل از دو بخش تشکیل شده است: بدنه یا body و سایه یا shadow. بدنه هر کندل نشاندهنده اختلاف قیمت باز شدن و بسته شدن یک دارایی یا ارز دیجیتال در بازه زمانی مشخص است. سایه یا شدو بالا نشاندهنده بیشترین قیمت و سایه یا شدو پایین نیز نشاندهنده کمترین قیمت در آن بازه زمانی است. به طور معمول کندلهای نزولی را با رنگ قرمز یا مشکی و کندلهای صعودی را با رنگ سبز یا سفید نشان میدهند (البته این موضوع استاندارد خاصی ندارد و بسته به سلقیه نیز میتوان نحوه نمایش این چارتها را تغییر داد).
چارتهای کندل استیک در بازار ارزهای دیجیتال به شما کمک میکنند تا اطلاعات ارزشمندی درباره روندهای بازار و تغییرات قیمت در اختیار داشته باشید. استفاده از الگوهای کندل استیک در کنار سایر روشهای تحلیل تکنیکال به شما اجازه میدهد تا با اطمینان بیشتری وارد معاملات شوید و سود بیشتری از معاملات خودتان به دست آورید.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ابزارهایی هستند که به شما کمک میکنند تا اطلاعات بیشتری از یک روند به دست بیاورید. به طور معمول این اندیکاتورها بر اساس قیمت و حجم معاملات کار میکنند. هر یک از این اندیکاتورها بر اساس فرمول خاص خود نوشته شدهاند تا اطلاعات مربوط به قیمت و حجم را به شکل تازهای به شما نمایش دهند. توجه داشته باشید که سیگنالهای صادر شده از اندیکاتورها صد در صدی نیستند و بهتر است در کنار سایر ابزارها و روشهای تکنیکال، از آنها برای گرفتن تأییدیه استفاده کنید. تعداد اندیکاتورهایی که برای تحلیل تکنیکال توسعه داده شدهاند بسیار زیاد است، اما از جمله مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
- اندیکاتور بولینگر بندز (Bollinger Bands)
- اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)
- اندیکاتور مکدی (MACD)
- اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
- اندیکاتور استوکستیک (Stochastic)
- اندیکاتور ایچیموکو (Ichimoku)
سطوح حمایت و مقاومت
یکی دیگر از مفاهیم پایهای تحلیل تکنیکال که در روش پرایس اکشن (Price Action) بسیار کاربرد دارد سطوح حمایت و مقاومت (Support and Resistance) است. این سطوح به شما نشان میدهند که وضعیت عرضه و تقاضا در قیمتهای مختلف به چه صورت است. در سطوح حمایتی، همانطور که از نام آن نیز پیداست، قیمت حمایت میشود و خریداران زیادی در آن سطح یا قیمت آماده خرید هستند. در سطوح مقاومتی نیز فشار فروش زیادتر است و وقتی قیمت با این سطوح برخورد میکند، بیشتر معاملهگرها اقدام به فروش داراییها یا ارزهای دیجیتال خود میکنند. شناخت و تشخیص این سطوح به شما کمک میکند تا نقاط ورود و خروج معاملات خودتان را به شکلی بهینه انتخاب کنید و سود بیشتری از معاملاتتان به دست بیاورید. برای مثال وقتی قصد خرید شیبا را دارید، میتوانید سطوح حمایت و مقاومت آن را ترسیم کنید و بر اساس واکنشهای قبلی بازار متوجه شوید که در کدام قیمتها فشار خرید یا فشار فروش بیشتر خواهد بود.
تشخیص روندها و ترسیم خط روند
روندها یا ترندها نیز یکی از مفاهیم پایهای مهم در تحلیل تکنیکال هستند که تشخیص آنها به شما کمک میکند تا در جهت درستی اقدام به معامله کنید. به طور معمول بازارها سه روند اصلی صعودی (Uptrend)، نزولی (Downtrend) یا خنثی (Sideways) دارند. وقتی قیمت بتواند سقفی بالاتر از سقف قبلی و کفی بالاتر از کف قبلی خود بزند، روند صعودی است. به همین ترتیب اگر کفی پایینتر از کف قبلی و سقفی پایینتر از سقف قبلی خود بزند روند آن نزولی خواهد بود. گاهی نیز قیمت در یک کانال خطی نوسان میکند که به آن روند خنثی یا رِنج میگویند.
خطوط روند هم مثل سطوح حمایتی و مقاومتی به شما کمک میکنند تا قیمتهای مهم را روی چارت ببینید و از آنها برای تعیین نقاط ورود و خروج مناسب استفاده کنید. این خطوط را میتوانید با اتصال سقفها یا کفهای متوالی به هم رسم کنید. تشخیص روندها در تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن اهمیت زیادی دارد. به خاطر داشته باشید که بهتر است همیشه در جهت روند معامله کنید و تا زمانی که شواهد کافی برای برگشت روند در اختیار ندارید، برگشت موقت یا پولبکهای قیمت را به عنوان برگشت کامل روند تلقی نکنید.
اهمیت تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال
همانطور که اشاره کردیم تحلیل تکنیکال در بازارهای مختلفی کاربرد دارد و بازار ارزهای دیجیتال نیز از این موضوع مستثنی نیست. با توجه به نوسانهای زیاد این بازار بهتر است بدون تحلیل کافی وارد معامله نشوید. همچنین دقت داشته باشید که فقط به یک ابزار متکی نباشید و برای پیدا کردن نقاط مناسب خرید یا فروش از ابزارها و شیوههای مختلف کمک بگیرید. موفقیت شما در بازار ارزهای دیجیتال وابسته به این است که بتوانید روندها را درست تشخیص دهید، و در زمان مناسبی وارد معامله یا از آن خارج شوید. با وجود اینکه این بازار به طور قطعی قابل پیشبینی نیست اما با استفاده صحیح از ابزارهای تکنیکال میتوانید معاملات سودده و بهتری داشته باشید.
کاربرد تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
بازار ارزهای دیجیتال هم مثل سایر بازارهای مالی نوسانهای زیادی دارد. در چنین شرایطی، ورود به معاملات بدون تجزیه و تحلیل اوضاع بازار میتواند ریسک زیادی به همراه داشته باشد. تحلیل تکنیکال به ما این امکان را میدهد که نوسانها و تغییرات قیمت ارزهای دیجیتال را ارزیابی کنیم و درک بهتری از روندها داشته باشیم. وقتی قصد معامله یک ارز دیجیتال را داریم باید بتوانیم به سؤالاتی مثل «آیا این قیمت برای معامله کردن مناسب است؟» یا «حرکت بعدی قیمت چه خواهد بود؟» پاسخ دهیم. تحلیل تکنیکال با روشها و ابزارهایی که در اختیار ما قرار میدهد میتواند در پیدا کردن پاسخ این سؤالات به ما کمک کند.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از 0 تا 100 است.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر 30 سیگنال خرید: عددهای زیر 30 شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای 70 سیگنال فروش: عددهای بالای 70 شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی 0 تا 100 در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر 20 برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای 80 برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی 50 میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای 50 روند صعودی و پایین 50 روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
بهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در ارز دیجیتال
امروزه پلتفرمها و ابزارهای زیادی برای استفاده بهتر از تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال توسعه داده شدهاند. هر یک از این ابزارها امکاناتی را در اختیار تریدرها قرار میدهند که تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را سادهتر میسازند. در این بخش با چند مورد از مشهورترین ابزارها و پلتفرمها برای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال آشنا میشویم.
تریدینگ ویو (TradingView)
تریدینگ ویو یکی از مشهورترین پلتفرمهایی است که چارتها و ابزارهای مختلفی برای تحلیل ارزهای دیجیتال ارائه میکند. این پلتفرم به تریدرها و تحلیلگرها اجازه میدهد تا اوضاع بازار را بررسی و اطلاعات مورد نیازشان را از صرافیهای مختلف جمعآوری کنند. تریدینگ ویو علاوه بر چارت و ابزارهای مربوط به آن، یک شبکه اجتماعی فعال نیز دارد که با استفاده از آن میتوانید ایدههای خودتان را با دیگران به اشتراک بگذارید، یا از استراتژیهایی که دیگران با شما به اشتراک میگذارند استفاده کنید.
کوینیگی (Coinigy)
یکی دیگر از پلتفرمهای مشهور تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال کوینیگی (Coinigy) است. بر خلاف تریدینگ ویو که در بازارهای مختلفی مثل فارکس و سهام نیز کاربرد دارد، تمرکز اصلی کوینیگی روی بازار ارزهای دیجیتال است و قابلیتها و امکانات متنوعی را در اختیار تریدرها قرار میدهد. علاوه بر چارتها و اندیکاتورهای مختلف، این پلتفرم به شما اجازه میدهد تا برای رویدادهای دلخواه خودتان هشدارهای پیامکی تنظیم کنید یا معاملات خودتان را روی صرافیهای مختلفی انجام دهید.
دکس تولز (DexTools)
دکس تولز پلتفرمی است که اطلاعات مربوط به توکنهای ارز دیجیتال را روی پروتکلهای مختلف بلاکچین و DeFi در اختیارتان قرار میدهد. با استفاده از این پلتفرم میتوانید دید بهتری از توکنهای مختلف ارز دیجیتال پیدا کنید و قیمت لحظهای آنها را نیز ببینید. دکس تولز اطلاعات مربوط به اندازه، زمان، آدرس و قیمت تراکنشها را نیز ارائه میکند که میتوانید از آنها برای بهبود معاملات خودتان استفاده کنید.
کریپتوواچ (Cryptowat.ch)
کریپتوواچ ابزاری برای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال است که امکانات آن هم برای تریدرهای تازهکار و هم تریدرهای باسابقه قابل استفاده است. در این پلتفرم میتوانید قیمت ارزهای دیجیتال و حجم معاملات را ببینید، حرکات بازار را دنبال کنید و معاملات خودتان را روی یک صرافی دلخواه انجام دهید. با اینکه ابزارها و اندیکاتورهای این پلتفرم به اندازه پلتفرمهایی مثل تریدینگ ویو کامل نیست اما مالک آن، یعنی صرافی کراکن دائماً در حال بهبود و به روز رسانی ابزارهای آن است.
گلسنود (Glassnode)
یکی از روشهای تحلیل ارزهای دیجیتال و به طور کلی شبکه بلاکچین، استفاده از دادههای آنچین است. پلتفرم گلسنود (Glassnode) یکی از ابزارهایی است که اطلاعات مربوط به تراکنشهای ارزهای دیجیتال، اطلاعات ماینرها، موجودی کیف پولها و اطلاعات مختلف دیگری را در اختیارتان قرار میدهد تا بتوانید تحلیل بهتری از شرایط بازار داشته باشید. اطلاعاتی که گلسنود از قیمت ارزهای دیجیتال در اختیارتان میدهد به شما کمک میکند تا تصمیمگیریهای بهتری در معاملات خودتان داشته باشید.
آیا تحلیل تکنیکال قابل اعتماد است؟
همانطور که پیش از این هم اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال روشی برای تحلیل بازارهای مالی مختلف از جمله ارزهای دیجیتال است که بر اساس تاریخچه قیمت و حجم معاملات کار میکند. به عبارتی هدف تحلیل تکنیکال این است که با نگاه کردن به گذشته، آینده را پیشبینی کند، اما باید توجه داشته باشید که این پیشبینی صرفاً بر اساس شواهد موجود انجام میشود و همیشه ۱۰۰ درصد درست نیست. تحلیل تکنیکال یک علم دقیق برای پیشبینی قطعی آینده نیست، بلکه قرار است به شما کمک کند تا ریسک معاملات خودتان را کاهش دهید و با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرید. در صورتی که به درستی از تحلیل تکنیکال در کنار سایر روشهای تحلیلی استفاده کنید میتوانید حرکات بازار را تا حد خوبی پیشبینی کنید و معاملاتتان را در بلندمدت سودده نگه دارید.
جمعبندی
مثل هر بازار دیگری، در بازار ارزهای دیجیتال هم کسب سود پیوسته یکی از اهداف تریدرها و سرمایهگذاران است. برای رسیدن به این هدف، معاملهگرها باید درک خوبی از بازار و قیمتها پیدا کنند و تجزیه و تحلیل مناسبی از شرایط داشته باشند. تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیلی محبوب است که به شما اجازه میدهد تاریخچه قیمت یک ارز دیجیتال یا هر دارایی دیگری را بررسی کنید و اطلاعات ارزشمندی از آن به دست آورید. برای اینکه بتوانید معاملات سوددهی داشته باشید باید بتوانید روندهای قیمتی و سطوح حمایت و مقاومت را به درستی تشخیص دهید و با توجه به شواهدی که در اختیارتان قرار میدهند، نقاط مناسب برای خرید یا فروش ارز دیجیتال خودتان را پیدا کنید.