رکود تورمی چیست و چگونه بر بازار ارزهای دیجیتال تأثیرگذار خواهد بود؟
رکود تورمی چیست و در رکود تورمی چه باید کرد سؤالهایی است که این روزها بیشتر درباره آن میشنویم. رکود تورمی به زبان ساده به زمانی گفته میشود که رشد اقتصادی یک کشور آهسته شده و آمار بیکاری نسبتاً بالایی نیز به ثبت میرسد و یا رکود اقتصادی به وجود میآید. از طرفی دیگر در همین اوضاع، قیمتها نیز افزایش پیدا میکنند (وجود تورم) با پدیدهای به نام رکود تورمی مواجه میشویم. رکود تورمی را میتوان به شکل دورهای از تورم که همراه با کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) است؛ تعریف کرد. در ادامه بیشتر به اینکه رکود تورمی چیست و بر بازار ارزهای دیجیتال چه تأثیری خواهد داشت؛ میپردازیم.
رکود تورمی به زبان ساده
رکود تورمی چیست و از کجا شروع شد؟
اصطلاح “رکود تورمی” اولین بار در دهه شصت میلادی در بریتانیا بهکاربرده شد. زمانی که بریتانیا گرفتار مشکلات اقتصادی شده بود، سیاستمدار انگلیسی “این مکلوئد” با صحبت از تورم از یک سو و رکود از سوی دیگر، آن وضعیت را «رکود تورمی» نامید.
سالها بعد دوباره از اصطلاح رکود تورمی برای توصیف دوره رکود در دهه هفتاد میلادی پس از بحران نفت استفاده شد. در این زمان ایالاتمتحده دچار رکود شد و اقتصاد این کشور شاهد کاهش پنجچهارمی رشد تولید ناخالص داخلی بود. تورم در سال 1973 دو برابر و در سال 1974 دو رقمی شد؛ همچنین آمار بیکاری تا ماه مه سال 1975 به 9 درصد رسید.
رکود تورمی منجر به ظهور شاخصی جدید به نام شاخص فلاکت شد. این شاخص مجموع نرخ تورم و نرخ بیکاری است و به عنوان ابزار نشاندهنده فشار وارده بر مردم در هنگام وقوع رکود تورمی در اقتصاد استفاده میشود.
تاریخچه رکود تورمی
تا مدتها اینطور تصور میشد که وقوع رکود تورمی غیرممکن است و تئوریهای اقتصادی حاکم بر محافل علمی و سیاسی، همواره آن را از دایره مدلهای خود خارج میکردند. ازآنجاییکه در چارچوب سیاست اقتصاد کلان، معمولاً بیکاری و تورم دو نقطه مقابل یکدیگر بوده و یکی با دیگری مبادله میشود؛ این نظریه غیرممکن به نظر میآمد. در مورد این نقطهنظر میتوان به نظریه اقتصادی منحنی فیلیپس که در چارچوب اقتصاد کینزی (Keynesian economics) توسعهیافته است؛ اشاره داشت. این نظریه سیاست اقتصاد کلان را به شکلی که اشاره شد به تصویر کشیده است.
در نتیجه رکود بزرگ و افزایش توجه به رویکرد اقتصاد کینزی در قرن بیستم، اقتصاددانان با خطرات کاهش تورم Deflation درگیر شدند. در نتیجه استدلال کردند که بیشتر سیاستهایی که برای کاهش تورم طراحیشدهاند؛ اوضاع را برای بیکاران سختتر میکنند و سیاستهایی که برای کاهش بیکاری طراحیشدهاند به افزایش تورم منجر میشوند.
ظهور رکود تورمی در سراسر جهان توسعهیافته، در اواسط قرن بیستم نشان داد که این رویکرد واقعیت ندارد. در واقع رکود تورمی نمونهای عالی از این است که چگونه دادههای اقتصادی در دنیای واقعی میتوانند گاهی نادرستی تئوریهای اقتصادی پذیرفته و تجویزشده را ثابت کنند.
از آن زمان به بعد و به عنوان یک قاعده، تورم به عنوان یک شرط کلی حتی در دورههای رشد اقتصادی کند یا منفی در نظر گرفته شد. در 50 سال گذشته، هر رکود اعلامشده در ایالاتمتحده با افزایش مستمر و سالبهسال در سطح قیمت مصرفکننده همراه بوده است. تنها استثناء جزئی در این مورد، بحران مالی 2008 است. در آن زمان قیمت انرژی به طور محدودی کاهش یافت اما قیمت کلی مصرفکننده به غیر از انرژی همچنان در حال افزایش بود.
نظریههای رکود تورمی؛ چرا رکود تورمی رخ میدهد؟
ازآنجاییکه رکود تورمی سرآغاز تاریخی زوال تئوریهای اقتصادی است؛ اقتصاددانان از آن زمان تاکنون تلاش کردهاند تا چندین استدلال در مورد چگونگی وقوع رکود تورمی یا چگونگی تعریف مجدد اصطلاحات نظریههای موجود برای توضیح رکود تورمی، ارائه کنند.
قیمت نفت
یک نظریه معتقد است، رکود تورمی زمانی ایجاد میشود که با افزایش ناگهانی قیمت نفت، ظرفیت تولیدی اقتصاد کاهش پیدا میکند. در اکتبر 1973، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تحریمی علیه کشورهای غربی اعمال کردند. همین امر باعث افزایش چشمگیر قیمت جهانی نفت شد. همچنین هزینه کالاها افزایش یافت و به افزایش بیکاری منجر شد.
ازآنجاییکه هزینههای حملونقل با افزایش روبرو شده بود، هزینه تولید محصولات و رساندن آنها به قفسههای فروشگاهها بیشتر شد و قیمتها حتی با بیکار شدن افراد افزایش پیدا میکردند. منتقدان این نظریه خاطرنشان میکنند که بهجز شوکهای ناگهانی قیمت نفت در دهه هفتاد، که منجر به همزمان شدن دورههای تورمی و رکودی شد، دیگر چنین موردی رخ نداده است.
سیاستهای اقتصادی ضعیف
نظریه دیگر تکیه بر این دارد که تلاقی رکود و تورم نتیجه سیاست اقتصادی ضعیف است. مقررات سخت بازارها، کالاها و نیروی کار در یک محیط تورمزا به عنوان علت احتمالی رکود تورمی بیانشده است. در این موضوع برخی به سیاستهای ریچارد نیکسون، رئیسجمهور سابق ایالت متحده اشاره میکنند که ممکن است به رکود سال 1970 منجر شده باشد.
نیکسون برای جلوگیری از افزایش قیمتها، تعرفههایی بر واردات اعمال کرد و دستمزدها و قیمتها را به مدت 90 روز مسدود کرد.
مانند نظریه قبلی، این توضیحی موقت از رکود تورمی دهه هفتاد میلادی است و قادر به توضیح افزایش همزمان قیمتها و بیکاری را که تا به امروز با رکودهای بعدی همراه بوده است؛ نیست.
استاندارد طلا
تئوریهای دیگر به عوامل پولی اشاره میکنند که ممکن است در رکود تورمی نیز نقش ایفا کنند. نیکسون آخرین بقایای غیرمستقیم استاندارد طلا را کاملاً حذف کرد و سیستم مالی بینالمللی برتون وودز را از بین برد.
این امر پشتوانه کالایی را برای ارز حذف کرد و از آن زمان دلار آمریکا و بسیاری از ارزهای دیگر جهان را بر مبنای فیات به بقا ادامه میدهند. این امر به اکثر محدودیتهای عملی در گسترش پولی و کاهش ارزش پول پایان داد.
رکود تورمی در مقابل تورم
همانطور که پیشتر بیان شد رکود تورمی ترکیبی از تورم و رکود اقتصادی یا رشد منفی است. درحالیکه تورم را میتوان بهروشهای مختلفی تعریف کرد؛ اما معمولاً به افزایش قیمت کالاها و خدمات تورم گفته میشود. همچنین میتوان تورم را کاهش قدرت خرید یک ارز تیز توصیف نمود.
چه چیزی باعث رکود تورمی میشود؟
به طور خلاصه، رکود تورمی زمانی رخ میدهد که قدرت خرید کاهش و همزمان سرعت اقتصاد نیز کاهشیافته و عرضه کالا و خدمات نیز کاهش مییابد.
یا بهعبارتیدیگر رکود تورمی زمانی رخ میدهد که عرضه پول در حال گسترش است اما عرضه محدودشده است. در رکود تورمی قیمتها بالا میرود و همزمان قدرت خرید نیز کاهش پیدا میکند.
چرا رکود تورمی یک بحران اقتصادی است؟
رکود تورمی یک تناقض است زیرا رشد اقتصادی آهسته معمولاً افزایش بیکاری را به همراه دارد اما نباید منجر به افزایش قیمتها شود. به همین دلیل است که این پدیده بحرانی در نظر گرفته میشود. از طرفی افزایش سطح بیکاری منجر به کاهش قدرت خرید مصرفکننده میشود. اگر تورم سرسامآور نیز در این قضیه محاسبه شود، به این معنی است که پول در دست مصرفکنندگان ارزش خود را با گذشت زمان از دست میدهد. بنابراین پول کمتری برای خرج کردن وجود دارد و ارزش پول نیز رو به کاهش است.
درمان اقتصادی رکود تورمی؛ در رکود تورمی چه باید کرد؟
مبارزه با رکود تورمی از طریق سیاستهای مالی و پولی محقق میشود؛ اما باید توجه داشت که سیاستهای دقیقی که برای درمان رکود تورمی اعمال میشوند، رابطه مستقیمی با مکتب فکری اقتصاد یک کشور دارد.
پولگرایان
پولگرایان (اقتصاددانانی که معتقدند کنترل عرضه پول، کلید گمشده حل مشکل است) استدلال میکند که تورم مهمترین عاملی است که حتماً باید کنترل شود.
در این سناریو، یک پولگرا ابتدا عرضه پول را کاهش میدهد تا هزینههای کلی کاهش پیدا کند. در ادامه کاهش تقاضا و کاهش قیمت کالاها و خدمات اتفاق میافتد. نکته منفی سیاست پولگرایان این است که این سیاست رشد اقتصادی را تشویق نمیکند. برای تشویق رشد اقتصادی به سیاست پولی منعطفتری نیاز است و در آن بانکها وامهایی با نرخ سود پایین ارائه میدهند.
اقتصاددانان طرف عرضه
مکتب دیگری برای مقابله با رکود تورمی افزایش عرضه در اقتصاد با کاهش هزینهها و بهبود کارایی را پیشنهاد میکند. کنترل قیمت انرژی (در صورت امکان)، سرمایهگذاری در بهرهوری و ارائه یارانه به بخش تولید، به کاهش هزینهها و افزایش عرضه کل اقتصاد کمک میکند. این امر قیمتها را برای مصرفکننده کاهش داده و باعث ایجاد جنبوجوش در تولید اقتصادی و کاهش بیکاری میشود.
بازار آزاد
برخی از اقتصاددانان معتقدند بهترین راه درمان رکود تورمی، واگذاری آن به بازار آزاد است. عرضه و تقاضا درنهایت افزایش قیمتها را حل میکند زیرا مصرفکنندگان قادر به خرید کالا نیستند. این واقعیت درنهایت منجر به کاهش تقاضا و کاهش تورم خواهد شد.
بازار آزاد منجر به کاهش بیکاری میشود. بااینحال، این طرح ممکن است سالها یا دههها طول بکشد تا به موفقیت برسد و جمعیت را با شرایط نامساعدی برای زندگی مواجه کند.
تأثیر رکود تورمی بر ارزهای دیجیتال چگونه خواهد بود؟
تعریف دقیق اثرات رکود تورمی بر ارزهای دیجیتال دشوار است. بااینحال،در صورت ثابت ماندن بازار میتوانیم چند فرض اساسی را میتوان در نظر گرفت.
رشد حداقلی یا منفی
اقتصادی که بهسختی در حال رشد یا کوچک شدن است درنهایت با رکود سطح درآمد یا حتی کاهش درامد مواجه میشود. در این صورت مصرفکنندگان پول کمتری برای سرمایهگذاری دارند. همین مسئله میتواند منجر به کاهش خرید رمزارزها و افزایش فروش شود زیرا سرمایهگذاران کوچک برای خرج و هزینههای روزانه به پول نیاز پیدا میکنند.
رشد اقتصادی آهسته یا منفی همچنین منجر به عدم تمایل سرمایهگذاران بزرگ در سرمایهگذاری در داراییهای با ریسک بالا مثل سهام و رمزارزها میشود.
اقدامات دولت برای مقابله با رکود تورمی
بهطورمعمول دولت ابتدا برای کنترل تورم تلاش میکند تا سپس راهحلی برای مقابله با رشد بیکاری پیدا کند. تورم را میتوان با کاهش عرضه پول مهار کرد و یکی از روشها برای این کار افزایش نرخ بهره است.
این امر سبب کاهش نقدینگی میشود زیرا مردم پول خود را در بانکها نگه میدارند و وام گرفتن گرانتر تمام میشود. با افزایش نرخها، سرمایهگذاریهای پرریسک با بازده کمتر جذابیت خود را از دست میدهند. بنابراین، بازار کریپتو ممکن است شاهد کاهش تقاضا و قیمت در دورههای افزایش نرخ بهره و کاهش عرضه پول باشد.
زمانی که یک دولت تورم را به کنترل درآورد احتمالاً قدم بعدی تحریک رشد است. این امر معمولاً از طریق تسهیل کمی و کاهش نرخ بهره انجام میشود. در چنین سناریویی، به دلیل افزایش عرضه پول، احتمالاً تأثیرات مثبتی بر بازار رمزارزها به وجود میآید.
افزایش تورم
بسیاری از سرمایهگذاران استدلال میکنند که بیت کوین میتواند محافظ خوبی در برابر افزایش نرخ تورم باشد. با رشد تورم فزاینده، نگهداری ثروت به شکل فیات و بدون دریافت سود، ارزش واقعی ثروت کاهش پیدا میکند. برای جلوگیری از این امر، بسیاری برای حفظ قدرت خرید بلندمدت خود و حتی کسب سود به بیت کوین روی آوردهاند. این به دلیل آن است که سرمایهگذاران بیت کوین را به خاطر عرضه و انتشار محدود آن به عنوان یک ذخیره ارزش، مناسب میبینند.
از لحاظ تاریخی، این استراتژی پوشش ریسک ممکن است برای سرمایهگذارانی که بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را در طول سالها انباشته کردهاند؛ خوب کار کند. بهویژه برای آن دسته که در طول یا پس از دورههای تورم و رشد اقتصادی این کار را انجام دادهاند. بااینحال، استفاده از رمزارزها به عنوان محافظ در برابر تورم ممکن است در بازههای زمانی کوتاهتر، بهویژه در دورههای رکود تورمی، بهخوبی کار نکند. البته شایان ذکر است که عوامل دیگری مانند افزایش همبستگی بین ارزهای دیجیتال و بازارهای سهام نیز در موارد نقش بسزایی ایفا میکنند.
سخن پایانی
رکود تورمی وضعیت منحصربهفردی را برای اقتصاددانان و سیاستگذاران ایجاد میکند زیرا تورم و رشد منفی معمولاً با هم اتفاق نمیافتد. ابزارهای مبارزه با رکود اغلب باعث تورم میشوند؛ درحالیکه استراتژیهای کنترل تورم میتواند منجر به رشد اقتصادی کند یا منفی شود. بنابراین، در زمان رکود تورمی، بهتر است شرایط کلان اقتصادی و عوامل متعدد آن مانند عرضه پول، نرخ بهره، عرضه و تقاضا و نرخ اشتغال را همواره زیر نظر داشته باشیم.