وارن بافت کیست؟ زندگینامه موفقترین سرمایهگذار تاریخ
اگر حتی ذرهای به دنیای اقتصاد، سرمایهگذاری و بازارهای مالی علاقهمند باشید، بیتردید نام وارن بافت را شنیدهاید. مردی که سالهاست در این فضا مشغول است و هیچکس نتوانسته موفقیتهای بینظیر او در حوزه سرمایهگذاری را تکرار کند. بافت که با سرمایهگذاریهای خود به یکی از ثروتمندترین افراد دنیا تبدیل شده است، منبع الهام بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تازهکار و حرفهای در بازارهای مختلف است. او به عنوان نمادی از تصمیمگیری درست در زمان درست تبدیل شده است و بسیاری سودای تبدیل شدن به وارن بافت بعدی را دارند. احتمالاً همگان به این مسئله باور دارند که او بهترین و موفقترین سرمایهگذار تاریخ بازارهای مالی است.
اما وارن بافت چگونه وارن بافت شد؟ گذشته او چه بود؟ چه تصمیمات و سرمایهگذاریهایی در چه مقاطعی او را به جایگاه کنونیاش رساند؟ برای پاسخ به این سوالات و آشنایی هرچه بیشتر با موفقترین سرمایهگذار تاریخ در این مقاله با همراه باشید.
وارن بافت کیست؟
وارن بافت، نامی مترادف با موفقیت بینظیر در سرمایهگذاری و تعهد عمیق به بشردوستی، به عنوان یک شخصیت برجسته در تاریخ مالی جهان شناخته میشود. برای دههها، او چیزی بیش از یک سرمایهگذار ثروتمند بوده است؛ او «پیشگوی اوماها» (Oracle of Omaha) بوده است، چراغ راهی از خرد که اظهاراتش در مورد بازارها، کسبوکار و خود زندگی با دقتی تحلیل میشود که معمولاً برای پیشگوییهای دلفی (Delphi Method) به کار میرود. مسیر زندگی او، از پسری با استعداد در ریاضیات در نبراسکا با علاقهای زودهنگام به اعداد و تجارت تا تبدیل شدن به یک نماد مالی جهانی و یک بشردوست برجسته، گواهی بر اصول پایدار، قضاوت هوشمندانه و توانایی منحصربهفرد برای انتقال ایدههای پیچیده با سادگیای دلنشین است. این جذابیت پایدار نه تنها از ثروت هنگفتی که او انباشته است، بلکه از یک بنیان اخلاقی درکشده و خردی قابل دسترس ناشی میشود که او را از بسیاری از معاصرانش در دنیای مالی متمایز میکند. نامههای او به سهامداران در دانشکدههای کسبوکار در سراسر جهان تدریس میشود و توصیههای هوشمندانه و قصار او نسلها از سرمایهگذاران را راهنمایی کرده است. داستان وارن بافت، داستان چگونگی پیمودن پیچیدگیهای دنیای مالی توسط یک فرد از طریق انضباط، هوش و یک قطبنمای اخلاقی تزلزلناپذیر برای ساختن یک امپراتوری و در این فرآیند، خلق میراثی است که فراتر از ارزش پولی صرف است.
زندگینامه وارن بافت؛ از کودکی تا به امروز
روایت زندگی وارن بافت، رویدادنامهای جذاب از استعدادی زودهنگام، تحصیلی شکلدهنده، مشارکتهای استراتژیک و کاربرد بیوقفه اصول بنیادین است. سفر او از قلب آمریکا به قله مالی جهان با سرمایهگذاریهای کارآفرینانه زودهنگام، مربیگریهای تأثیرگذار و در نهایت، تبدیل یک کارخانه نساجی در حال ورشکستگی به یکی از قدرتمندترین شرکتهای خوشهای جهان هموار شد.
بذرهای اولیه یک سرمایهگذار (۱۹۳۰-۱۹۴۹): شکلگیری یک نابغه در اوماها
وارن ادوارد بافت در ۳۰ آگوست ۱۹۳۰ در اوماها، ایالت نبراسکا، شهری که خانه همیشگی و قلب نمادین امپراتوری مالی او باقی ماند، به دنیا آمد. او دومین فرزند از سه فرزند و تنها پسر لیلا استال بافت (Leila Stahl Buffett) و هاوارد بافت (Howard Buffett) بود. شغل پدرش به عنوان کارگزار بورس، تاجر و بعدها نماینده جمهوریخواه کنگره، وارن جوان را از همان ابتدا با دنیای مالی و سرمایهگذاری آشنا کرد. این ارتباط خانوادگی با بازارهای مالی بدون شک تأثیر بسزایی داشت و به او اجازه داد تا از سنین پایین، ظرافتهای دنیای سرمایهگذاری را مشاهده و جذب کند. پدربزرگ و مادربزرگ پدریاش نیز یک خواربارفروشی داشتند و وارن خود در مغازه پدربزرگش کار میکرد، تجربهای که احتمالاً درسهای عملی در مورد ارزش، فروش و تعامل با مشتری را به او آموخت. مادرش، لیلا، به عنوان پرورشدهنده کنجکاوی فکری او شناخته میشود که ذهن پرسشگر او را تشویق کرد تا بعدها صورتهای مالی پیچیده را به راحتی تحلیل کند.
بافت که در دوران رکود بزرگ سالیان کودکی و نوجوانیاش را سپری میکرد، از نزدیک شاهد مشکلات اقتصادی بود که بسیاری از خانوادهها را درگیر کرده بود، تجربهای که ممکن است به طور نامحسوس بر تأکید بعدی او بر صرفهجویی، ارزش و پرهیز از ریسک غیرضروری تأثیر گذاشته باشد. او از همان سالهای اولیه، استعداد قابل توجهی در اعداد و کسبوکار از خود نشان داد. دوستان و آشنایان او را به عنوان یک نابغه ریاضی به یاد میآورند که قادر بود ستونهای بزرگی از اعداد را به صورت ذهنی جمع کند، مهارتی که حتی در سالهای بعد نیز گاهی به نمایش میگذاشت. در کودکی، او به دفتر کارگزاری پدرش رفتوآمد میکرد و با پشتکار قیمت سهام را روی تختهسیاه دفتر مینوشت و خود را در ریتم روزانه بازار غرق میکرد.
شروع کسب و کار در شش سالگی
این استعداد ذاتی به مشاهده منفعلانه محدود نشد و به سرعت به فعالیتهای کارآفرینانه فعال تبدیل شد. در سن شش سالگی، بافت اولین کسبوکار خود را آغاز کرد: خرید بستههای ششتایی کوکا کولا از مغازه پدربزرگش به قیمت ۲۵ سنت و فروش هر بطری به قیمت یک سکه پنج سنتی (نیکل) و در نتیجه کسب سود پنج سنتی از هر بسته. این اقدام ساده، درک اولیه و غریزی از آربیتراژ و اصول سودآوری را نشان میداد. روحیه کارآفرینی او با مشارکت در کسبوکارهای کوچک مختلف، از جمله فروش آدامس و توزیع روزنامه، به رشد خود ادامه داد. شغل توزیع روزنامه واشنگتن پست در نوجوانی برای او بسیار موفقیتآمیز بود و ماهیانه حدود ۱۷۵ دلار برای او درآمد داشت، مبلغی که گفته میشود از حقوق معلمانش در آن زمان بیشتر بود. این کار همچنین درس اولیهای در مدیریت کسبوکار و حسابداری مالی به او داد؛ در سال ۱۹۴۳، در سن ۱۳ سالگی، او اولین اظهارنامه مالیاتی خود را پر کرد و هوشمندانه دوچرخه و ساعتش را به عنوان هزینههای کاری ۳۵ دلاری کسر کرد.
یکی از کسبوکارهای پیچیدهتر او در نوجوانی، تجارت دستگاه پین بال بود. در سال ۱۹۴۵، در سن ۱۵ سالگی، او و یکی از دوستانش ۲۵ دلار در یک دستگاه پین بال دستدوم سرمایهگذاری کردند و آن را به صورت استراتژیک در یک آرایشگاه محلی قرار دادند. این سرمایهگذاری سودآور بود و به آنها اجازه داد تا درآمد حاصل را در دستگاههای بیشتری سرمایهگذاری کنند. به زودی، آنها صاحب چندین دستگاه در مکانهای مختلف شدند و عملاً یک جریان درآمد غیرفعال کوچک ایجاد کردند. آنها در نهایت این کسبوکار نوپا را به قیمت ۱٬۲۰۰ دلار فروختند، بازدهی قابل توجهی بر سرمایهگذاری اولیه ناچیزشان و درسی عملی در رشد سرمایه و استراتژی خروج. او همچنین با وجود اینکه هیچ تجربه مستقیمی در کشاورزی نداشت با نشان دادن تمایل به ایجاد جریانهای درآمدی متنوع، از درآمدهایش برای سرمایهگذاری در یک مزرعه ۴۰ هکتاری در نبراسکا استفاده کرد. این مسئله نشاندهنده درک زودهنگام او از مالکیت دارایی غیرفعال بود.
اولین سرمایهگذاری در سهام در ۱۱ سالگی
شاید پیشگویانهترین اقدام مالی اولیه او در سن ۱۱ سالگی رخ داد، زمانی که اولین سرمایهگذاری خود در سهام را انجام داد. او سه سهم از سهام ممتاز شرکت Cities Service را به قیمت هر سهم ۳۸ دلار خریداری کرد. قیمت سهام ابتدا به ۲۷ دلار کاهش یافت و اعصاب سرمایهگذار جوان را به چالش کشید، اما سپس به ۴۰ دلار بهبود یافت و در آن نقطه بافت سهام را فروخت و سود کمی به دست آورد. با این حال، شادی او کوتاهمدت بود، زیرا شاهد بود که سهام Cities Service متعاقباً به نزدیک ۲۰۰ دلار رسید. این تجربه به یک درس حیاتی و فراموشنشدنی تبدیل شد. بافت خود اغلب از آن به عنوان یک آموزش اولیه و دردناک در مورد فضیلت صبر در سرمایهگذاری و اهمیت تمرکز بر ارزش ذاتی بلندمدت یک شرکت به جای تحت تأثیر قرار گرفتن از نوسانات کوتاهمدت بازار یا جذابیت سود سریع و کوچک یاد میکند.
تحصیلات وارن بافت در نوجوانی
تحصیلات رسمی دبیرستان او عمدتاً در دبیرستان وودرو ویلسون، ابتدا در واشنگتن دی.سی. که خانواده پس از انتخاب پدرش به کنگره به آنجا نقل مکان کرده بودند و سپس پس از بازگشت به اوماها، از مدرسهای با همین نام فارغالتحصیل شد. این سالهای اولیه نهتنها با استعداد ذاتی در اعداد مشخص میشد؛ بلکه دورهای از آزمایشهای فعال و عملی بود. بافت دائماً از موفقیتها و اشتباهات اجتنابناپذیر سناریوهای واقعی کسبوکار و سرمایهگذاری یاد میگرفت. محیط خانوادگی او، با کارگزاری پدرش و مغازه پدربزرگش، بستری حاصلخیز و یک کارآموزی عملی در سرمایهداری را فراهم کرد که توسط ابتکار خود او هدایت میشد، اما بدون شک توسط محیط اطرافش پرورش یافته بود. این امر پایهای بسیار مستحکمتر از آنچه دانش نظری به تنهایی میتوانست فراهم کند، بنا نهاد و سرمایهگذاری را که قرار بود بشود، شکل داد.
شکلگیری یک ذهن: تحصیل و مربیگری (۱۹۴۷-۱۹۵۶)
پس از بهرهبرداریهای کارآفرینانه اولیه، وارن بافت وارد تحصیلات رسمی شد که هوش مالی او را بیش از پیش تقویت کرد، هرچند عمیقترین تجربیات یادگیری او بیشتر از جستجوی مربیان و فلسفههای خاص حاصل شد تا از اعتبار مؤسسات.
او در سال ۱۹۴۷، در سن ۱۷ سالگی، در دانشکده معتبر وارتون دانشگاه پنسیلوانیا ثبتنام کرد و در آنجا، به انجمن برادری آلفا سیگما فی (Alpha Sigma Phi) پیوست. با این حال، بافت محیط آکادمیک وارتون را کمتر از آنچه انتظار داشت هیجانانگیز یافت و با برخی از نظریههای مدرن مالی که تدریس میشد، احساس بیگانگی میکرد؛ نظریههایی که شاید در مقایسه با تجربیات عملی او بیش از حد انتزاعی به نظر میرسیدند.
پس از دو سال در وارتون، او به دانشگاه نبراسکا-لینکلن منتقل شد و در سال ۱۹۵۰ در سن ۲۰ سالگی با مدرک لیسانس در رشته مدیریت بازرگانی (Business Administration) فارغالتحصیل شد. نکته قابل توجه اینکه او تا زمان اتمام تحصیلات کارشناسی، تقریباً ۱۰٬۰۰۰ دلار از کسبوکارهای مختلف دوران کودکی و نوجوانی خود جمعآوری کرده بود. این مبلغ که از طریق پشتکار و کارآفرینی خود او به دست آمده بود، یک پایگاه سرمایه شخصی قابل توجه برای یک جوان در آن دوره و نمایشی روشن از موفقیت اولیه او بود.
با این حال، محوریترین مرحله تحصیلات رسمی او، تصمیم به تحصیل در دانشکده کسبوکار کلمبیا در نیویورک بود. او به طور خاص پس از آنکه فهمید بنجامین گراهام (Benjamin Graham)، شخصیتی برجسته در دنیای سرمایهگذاری و نویسنده مشترک کتاب بنیادین تحلیل اوراق بهادار در کنار دیوید داد (David Dodd) در آنجا تدریس میکند، ثبتنام کرد. این یک انتخاب عمدی و استراتژیک بود که ناشی از تمایل به یادگیری مستقیم از پدر فکری سرمایهگذاری ارزشی بود. در سال ۱۹۵۱، بافت مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته اقتصاد را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
تأثیر بنجامین گراهام بر بافت
مربیگری بنجامین گراهام تأثیر عمیق و پایداری بر رشد فکری و فلسفه سرمایهگذاری بافت داشت. بافت همواره از گراهام به عنوان بزرگترین معلم خود، پس از پدرش، یاد کرده است. او اغلب تعریف میکرد که چگونه کتاب گراهام به نام سرمایهگذار هوشمند، در سال ۱۹۴۹، اساساً «زندگی او را تغییر داد». این کتاب به انجیل سرمایهگذاری او تبدیل شد و آنچه را که او «فلسفه بنیادی سرمایهگذاری منطقی» مینامید، برای او فراهم کرد. بافت از گراهام اصول اصلی سرمایهگذاری ارزشی را فراگرفت: انضباط خرید اوراق بهادار زمانی که قیمت بازار آنها به طور قابل توجهی پایینتر از ارزش ذاتی محاسبه شده آنهاست، اهمیت حیاتی حفظ «حاشیه امنیت» برای محافظت در برابر قضاوت نادرست یا تحولات نامطلوب و نیاز به درک و بهرهبرداری از غیرمنطقی بودن بازار که به طور مشهور توسط تمثیل «آقای بازار» گراهام تجسم یافته است.
بافت برای تکمیل تحصیلات خود، در مؤسسه مالی نیویورک نیز تحصیل کرد. مسیر شغلی اولیه او با بازگشت به اوماها برای کار به عنوان فروشنده سرمایهگذاری برای شرکت Buffett-Falk & Co برای سه سال، از ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴، همراه بود. با این حال، جذابیت کار مستقیم زیر نظر مربیاش نیز او را وسوسه میکرد. از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۶، بافت به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار برای شرکت Graham-Newman Corp در نیویورک کار کرد، یک کارآموزی ارزشمند که به او اجازه داد اصول گراهام را تحت نظارت مستقیم استاد به کار گیرد. اشتیاق او برای یادگیری از گراهام به حدی بود که در ابتدا پیشنهاد کرده بود بدون دریافت حقوق برای او کار کند.
نقش دیگر افرادی که روی بافت تأثیر گذاشتند
در حالی که گراهام سنگ بنای فکری او بود، چارچوب فکری بافت توسط دیگر متفکران تأثیرگذار نیز شکل گرفت. او به طور قابل توجهی تحت تأثیر کتاب سهام عادی و سودهای غیرعادی فیلیپ فیشر (Philip Fisher) قرار گرفت. فلسفه فیشر که بر سرمایهگذاری در شرکتهای با کیفیت و در حال رشد با مدیریت قوی و مزیتهای رقابتی پایدار برای بلندمدت تأکید داشت، بافت را تشویق کرد تا فراتر از معیارهای صرفاً کمی نگاه کند و عوامل کیفی را در تحلیل خود بگنجاند. این یک تحول مهم از رویکرد سختگیرانهتر و اغلب آماریتر «ته سیگار» گراهام بود که بر یافتن داراییهای بسیار کمارزشگذاریشده، حتی اگر کیفیت کسبوکار اصلی متوسط باشد، تمرکز داشت.
بعدها، تأثیر چارلی مانگر (Charlie Munger)، که در سال ۱۹۵۹ با او آشنا شد، به همان اندازه تحولآفرین بود. مانگر، یکی دیگر از اهالی اوماها با هوش بالا و رویکردی عملگرایانه به کسبوکار، تغییر جهت بافت به سمت اولویتبندی خرید «شرکتهای فوقالعاده با قیمتی منصفانه به جای شرکتهای منصفانه با قیمتی فوقالعاده» را تقویت و تسریع کرد. این تکامل فکری مشترک به یکی از مشخصههای موفقیت برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway) تبدیل شد.
بنابراین، سفر تحصیلی بافت کمتر به اعتبار مؤسساتی که در آنها تحصیل کرد مربوط میشد و بیشتر به یک جستجوی متمرکز و خودگردان برای دانش و مربیگری خاص بود. پیگیری فعالانه او برای یادگیری از گراهام و تمایلش به کار رایگان برای او، عطش عمیقی برای خرد عملی از کسانی که بهترین در این زمینه میدانست، را نشان میدهد. این دوره یک دریافت منفعلانه از نظریههای آکادمیک نبود، بلکه یک فرآیند فعال از جذب، به چالش کشیدن و ترکیب ایدهها بود که زمینه را برای یک فلسفه سرمایهگذاری منحصربهفرد، مؤثر و سازگار فراهم کرد.
بنا نهادن پایه: شرکت بافت پارتنرشیپ (۱۹۵۶-۱۹۶۹)
پس از بازنشستگی بنجامین گراهام در سال ۱۹۵۶ و انحلال شرکت Graham-Newman Corp، وارن بافت به زادگاهش اوماها بازگشت. با دانش و تجربهای که زیر نظر گراهام کسب کرده بود، به همراه پساندازهای شخصی و انگیزه کارآفرینیاش، وارد مرحله مهم بعدی زندگی حرفهای خود شد: مدیریت پول برای دیگران از طریق شرکت سرمایهگذاری خود. در سال ۱۹۵۶، در سن ۲۶ سالگی، او شرکت Buffett Partnership Ltd را تأسیس کرد. او این شرکت را با ۱۰۵٬۱۰۰ دلار از سرمایه شخصی خود، به علاوه حدود ۱۰۰٬۰۰۰ دلار که توسط گروه کوچکی از هفت شریک اولیه، عمدتاً اعضای خانواده و دوستان، تأمین شده بود، راهاندازی کرد. این شرکت به یک نمونه آزمایشی تبدیل شد که بافت در آن شهرت خود را تثبیت کرد و شروع به انباشت سرمایه با نرخ فوقالعادهای نمود.
در ابتدا، استراتژی سرمایهگذاری بافت برای این شرکت، با تمرکز بر شناسایی و خرید اوراق بهادار کمارزشگذاریشده، به دقت اصول سرمایهگذاری ارزشی را که از گراهام آموخته بود، تقلید میکرد و اغلب با استفاده از رویکرد «ته سیگار»، یعنی یافتن شرکتهایی که از نظر آماری ارزان بودند، حتی اگر چشمانداز بلندمدت آنها درخشان نبود همراه بود. او با دقت صورتهای مالی را تحلیل میکرد و به دنبال فرصتهایی بود که قیمت بازار به طور قابل توجهی پایینتر از ارزش ذاتی شرکت باشد.
عملکرد Buffett Partnership Ltd چیزی کمتر از خارقالعاده نبود. در طول ۱۳ سال فعالیت، این شرکت به طور مداوم و قابل توجهی از بازار گستردهتر که با شاخصهایی مانند داوجونز اینداستریال اوریج سنجیده میشد، عملکرد بهتری داشت. این موفقیت شروع به ساختن افسانه بافت کرد، سرمایهگذاران بیشتری را جذب کرد و سرمایه تحت مدیریت او را به طور قابل توجهی افزایش داد. شرکای او که بسیاری از آنها پساندازهای زندگی خود را به او سپرده بودند، شاهد چندین برابر شدن سرمایهشان بودند.
در این دوره، بافت برای مدت کوتاهی به دانشگاه بازگشت و یک دوره اصول سرمایهگذاری را شبانه در دانشگاه نبراسکا-اوماها (که آن زمان دانشگاه اوماها نامیده میشد) تدریس کرد. در این کلاسها، او آموزههای بنجامین گراهام را به اشتراک میگذاشت اما همچنین شروع به بیان فلسفههای در حال تکامل خود در زمینه سرمایهگذاری کرد. تدریس احتمالاً به تحکیم بیشتر درک خود و بهبود انتقال این ایدههای پیچیده کمک کرد.
اولین ملاقات با چارلی مانگر
یک رویداد محوری در سالهای فعالیت این شرکت، ملاقات او با چارلی مانگر در سال ۱۹۵۹ بود. این دو مرد که توسط یک آشنای مشترک در اوماها به هم معرفی شدند، هر دو اهل اوماها با علاقهای مشترک به سرمایهگذاری و تمایل فکری مشابه، بلافاصله با هم ارتباط برقرار کردند. مانگر، که در آن زمان وکیلی در کالیفرنیا بود، به نزدیکترین محرم اسرار، شریک فکری و در نهایت نایب رئیس شرکت برکشایر هاتاوی تبدیل شد. همافزایی و خرد مشترک آنها به یکی از ویژگیهای تعیینکننده موفقیت آیندهشان تبدیل شد.
در سال ۱۹۶۹، پس از یک بازار صعودی طولانی، بافت تصمیمی مشخصاً مخالف جریان و منضبطانه گرفت؛ او تصمیم گرفت Buffett Partnership Ltd را منحل کند. او به نگرانیهایی در مورد بازار بیش از حد ارزشگذاریشده، فضای سوداگرانه و کمبود فرصتهای سرمایهگذاری جذاب که معیارهای سختگیرانه ارزشی او را برآورده کنند، اشاره کرد. او سرمایه انباشته شده را به شرکای خود بازگرداند که تا آن زمان به دلیل بازدهی فوقالعاده شرکت، به ثروت استثنایی دست یافته بودند. این تصمیم، یعنی «تعطیل کردن» در زمانی که او اوج بازار را درک میکرد، بر تعهد او به اصولش، امتناع از تعقیب بازدهی در محیط نامساعد و توجه محتاطانه به سرمایه شرکای خود تأکید داشت.
بنابراین، دوران بافت پارتنرشیپ یک دوره حیاتی برای رشد او بود. در اینجا بود که بافت مهارتهای خود را به عنوان یک مدیر صندوق مستقل تقویت کرد، یک سابقه موفقیت غیرقابل انکار ساخت و اصول سرمایهگذاری را که بعدها شرکت عظیم برکشایر هاتاوی را هدایت میکرد، بیش از پیش تثبیت کرد. انحلال این شرکت همچنین سطحی از قضاوت و انضباط بازار را به نمایش گذاشت که او را متمایز میکرد و نشاندهنده تمایل به اولویت دادن به حفظ سرمایه و پایبندی به فلسفه ارزشی خود بر پیگیری مداوم کارمزد یا داراییهای تحت مدیریت بود.
دوران برکشایر هاتاوی (۱۹۶۲-تاکنون)
داستان صعود وارن بافت به قله شهرت مالی جهانی، به طور جداییناپذیری با برکشایر هاتاوی گره خورده است. آنچه به عنوان سرمایهگذاری در یک کارخانه نساجی در حال ورشکستگی در نیوانگلند (New England) آغاز شد، تحت رهبری بافت به یکی از بزرگترین و معتبرترین شرکتهای خوشهای جهان تبدیل شد؛ همین مسئله، گواهی بر فلسفه سرمایهگذاری منحصربهفرد و نبوغ او در تخصیص سرمایه بود.
مشارکت بافت با برکشایر هاتاوی از سال ۱۹۶۲ آغاز شد. او شروع به جمعآوری سهام این شرکت کرد که در آن زمان یک شرکت نساجی مستقر در نیوبدفورد، ماساچوست (New Bedford, Massachusetts) بود و با مشکلات شدید صنعتی روبرو بود. او در ابتدا به این دلیل به برکشایر علاقهمند شد که سهام آن با تخفیف قابل توجهی نسبت به ارزش دفتری و سرمایه در گردش هر سهم معامله میشد؛ یک سرمایهگذاری کلاسیک به روش «ته سیگار» که با الگوی گراهام مطابقت داشت، جایی که داراییهای یک شرکت حتی اگر خود کسبوکار دچار مشکل بود، ارزشمند به نظر میرسید. او شروع به خرید سهام با قیمت حدود ۷.۵۰ دلار برای هر سهم کرد.
تصمیم اشتباهی که به یکی از درستترین تصمیمات سرمایهگذاری تبدیل شد
لحظه محوری در سال ۱۹۶۵ فرا رسید. بافت به طور مداوم در حال افزایش سهم خود بود. هنگامی که سیبری استنتون (Seabury Stanton) که در آن زمان رهبری برکشایر را بر عهده داشت، یک پیشنهاد خرید برای بازخرید سهام ارائه داد، بافت انتظار قیمت مشخصی را داشت. با این حال، پیشنهاد رسمی با قیمتی پایینتر از آنچه او معتقد بود توافق شده بود، ارائه شد. بافت که احساس میکرد به او بیاحترامی شده است، به جای فروش سهام خود، شروع به خرید تهاجمیتر کرد و در نهایت کنترل شرکت را به دست آورد. او بعدها با کنایه از این تصاحب کنترل برکشایر هاتاوی به عنوان «احمقانهترین» خرید سهام خود یاد کرد. این نوع نگاه به این دلیل بود که او سرمایه قابل توجهی را به یک کسبوکار اساساً معیوب در یک صنعت رو به زوال اختصاص داده بود. او اذعان کرد که به مدت دو دهه با کسبوکار نساجی در حال شکست «مبارزه کرد»، یک تلاش چالشبرانگیز و در نهایت بیهوده، قبل از اینکه سرانجام عملیات نساجی را در سال ۱۹۸۵ تعطیل کند. این تجربه درسی سختآموخته در مورد دشواری عظیم چرخاندن یک کسبوکار با اقتصاد زیربنایی ضعیف، صرفنظر از اینکه قیمت خرید چقدر ارزان باشد، به او داد.
با این حال، «اشتباه» خرید برکشایر هاتاوی به طور متناقضی وسیلهای عالی، هرچند غیرمتعارف، برای جاهطلبیهای سرمایهگذاری رو به رشد بافت فراهم کرد. بافت به جای ریختن پول خوب بیشتر به دنبال پول بد در عملیات نساجی در حال ورشکستگی، شروع به استفاده از برکشایر هاتاوی به عنوان یک شرکت هلدینگ کرد. او شروع به منحرف کردن سود آن (هرچند در ابتدا از نساجی ناچیز بود) و پایگاه سرمایه موجود آن به سمت سرمایهگذاریها و تملکهای امیدوارکنندهتر کرد.
ورود بافت با برکشایر به صنعت بیمه و استراتژی شناوری
یک حرکت استراتژیک واقعاً تحولآفرین، ورود برکشایر به تجارت بیمه بود. در سال ۱۹۶۷، برکشایر شرکت National Indemnity و یک بیمهگر کوچکتر دیگر را خریداری کرد. این خرید محوری بود زیرا بافت را با مفهوم «شناوری بیمه» (insurance float) آشنا کرد. شناوری، مبلغ قابل توجهی از پولی است که بیمهگران به عنوان حق بیمه از بیمهگذاران دریافت میکنند و آن را قبل از پرداخت نهایی مطالبات، نگه میدارند و میتوانند برای سود خود سرمایهگذاری کنند. این شناوری، اگر از طریق تعهدنامهنویسی منضبطانه (جایی که حق بیمههای جمعآوری شده از مطالبات و هزینههای پرداخت شده بیشتر است) ایجاد شود، اساساً یک منبع سرمایه قابل سرمایهگذاری بدون هزینه و بلندمدت فراهم میکند. تجارت بیمه، با تولید مداوم شناوری، به موتور مالی تبدیل شد که رشد خارقالعاده برکشایر هاتاوی را برای دهههای آینده تأمین میکرد. بعدها، خرید GEICO (با علاقه اولیه که به دهه ۱۹۵۰ بازمیگشت و مالکیت کامل در سال ۱۹۹۶ به دست آمد) بیمه را به عنوان سنگ بنای قدرت مالی برکشایر تثبیت کرد.
تحت رهبری بافت و با مشارکت فکری حیاتی چارلی مانگر (که رسماً در سال ۱۹۷۸ نایب رئیس شد، هرچند تأثیر او خیلی زودتر آغاز شده بود)، برکشایر هاتاوی از یک شرکت نساجی به یک شرکت خوشهای متنوع تبدیل شد. مانگر در اصلاح فلسفه سرمایهگذاری بافت نقش اساسی داشت و او را بیشتر از رویکرد «ته سیگار» گراهام به سمت خرید کسبوکارهای با کیفیت بالا با مزیتهای رقابتی پایدار یا «خندقهای اقتصادی» سوق داد، حتی اگر قیمت منصفانهتر و بالاتری داشتند.
شکلگیری مدل برکشایر هاتاوی
پرتفوی برکشایر گسترش یافت و شامل مجموعه گستردهای از کسبوکارهای کاملاً تحت مالکیت و سهام قابل توجهی در شرکتهای سهامی عام در بخشهای مختلف شد. خریدها و سرمایهگذاریهای قابل توجه در طول سالها شامل آبنباتسازی See’s Candies (یک خرید محوری در سال ۱۹۷۲ که نمونهای از تغییر جهت به کسبوکارهای با کیفیت بود)، شرکت واشنگتن پست، کوکا کولا، امریکن اکسپرس، ژیلت، ولز فارگو، راهآهن BNSF و اخیراً اپل میشود.
اینچنین بود که «مدل برکشایر هاتاوی» پدیدار شد: استراتژی خرید کسبوکارهای تثبیتشده و اغلب کمارزشگذاریشده با اصول بنیادی قوی و مدیریت عالی، یا گرفتن سهام اقلیت قابل توجه در شرکتهای پیشرو سهامی عام. یک ویژگی کلیدی این مدل، اعطای استقلال عملیاتی قابل توجه به مدیران شرکتهای تابعه خریداری شده است که فرهنگی از اعتماد و تمرکز بلندمدت را تقویت میکند.
برنامه بافت برای جانشینانش
با نزدیک شدن بافت به سالهای پایانی عمرش، مسئله جانشینی به یک نقطه توجه مهم برای سرمایهگذاران و دنیای مالی تبدیل شد. پس از گمانهزنیهای فراوان، گرگ ایبل (Greg Abel) که بر عملیات غیربیمهای برکشایر نظارت دارد، به عنوان جانشین تعیینشده بافت به عنوان مدیرعامل معرفی شد. آجیت جین (Ajit Jain) نیز همچنان رهبری عملیات حیاتی بیمه را بر عهده دارد و پسر بافت، هاوارد جی. بافت (Howard J Buffett)، عمدتاً برای حفاظت از فرهنگ منحصربهفرد شرکت، قرار است رئیس غیراجرایی شرکت شود. این طرح جانشینی با دقت طراحی شده و هدف آن تضمین تداوم اصول و برتری عملیاتی برکشایر فراتر از دوره تصدی بافت است.
خرید اولیه برکشایر هاتاوی که ناشی از یک اختلاف و متمرکز بر یک صنعت در حال شکست بود، ممکن است یک گام اشتباه به نظر برسد. با این حال، همین «اشتباه» بود که از طریق دیدگاه و سازگاری بافت، ساختار شرکتی یک نهاد سهامی عام که او کنترل میکرد و جریانهای نقدی اولیه (هرچند محدود) را برای چرخش به سمت بیمه فراهم کرد. این چرخش، به نوبه خود، قدرت شناوری را آزاد کرد و تحول به یک شرکت هلدینگ متنوع را که کاملاً با مهارتهای تخصیص سرمایه فوقالعاده بافت مناسب بود، تغذیه کرد. این نشاندهنده توانایی قابل توجهی برای تبدیل یک وضعیت غیربهینه به بنیادی برای موفقیت عظیم است، موضوعی تکرارشونده در کارنامه طولانی و پرماجرای او.
زندگی شخصی و ازدواج؛ مردی در پس میلیاردها دلار
در حالی که هوش مالی وارن بافت و رشد برکشایر هاتاوی افسانهای است، زندگی شخصی او نگاهی به ارزشها و روابطی میاندازد که مردی را شکل دادهاند که اغلب تنها از دریچه ترازنامهها و نمودارهای سهام دیده میشود. زندگی او با روابط پایدار، سبک زندگی مشهور به صرفهجویی و مجموعهای روشن از اصول اصلی مشخص شده است.
اولین ازدواج بافت با سوزان تامپسون (Susan Thompson) در سال ۱۹۵۲ بود. آنها با هم سه فرزند داشتند: سوزان (سوزی) آلیس بافت (Susan Alice Buffett)، هاوارد گراهام بافت (Howard Graham Buffett) و پیتر اندرو بافت (Peter Andrew Buffett). به عنوان گواهی بر ترجیح او به سادگی و ثبات، خانواده در همان خانه ساده در اوماها زندگی میکردند که بافت در سال ۱۹۵۸ به قیمت ۳۱٬۵۰۰ دلار خریده بود. او تا به امروز در آنجا ساکن است، واقعیتی که اغلب به عنوان سنگ بنای تصویر عمومی صرفهجوی او ذکر میشود.
در سال ۱۹۷۷، سوزان بافت برای دنبال کردن حرفه خوانندگی به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. با وجود زندگی جداگانه برای سالها، وارن و سوزان متاهل باقی ماندند و رابطهای نزدیک و محبتآمیز را تا زمان مرگ او در سال ۲۰۰۴ حفظ کردند. سوزان نقش بسیار مهمی در زندگی او داشت. خود بافت گفته است: «سوزی مرا سر و سامان داد» و اغلب بخش زیادی از موفقیت خود را به او نسبت میداد. او ملاقات با او را یکی از دو نقطه عطف حیاتی زندگی خود توصیف کرده است، دیگری لحظه تولدش بود که تأکید بر تأثیر عمیقی است که او بر وی داشت.
آشنایی اولیه با آسترید منکس
در دوره جدایی آنها، فصلی غیرمتعارف اما هماهنگ در زندگی شخصی بافت با آسترید منکس (Astrid Menks) رقم خورد. وارن در دهه ۱۹۷۰ با آسترید آشنا شد؛ او پیشخدمت یک کلوپ شبانه بود که سوزان بافت گاهی در آنجا آواز میخواند. گفته میشود که خود سوزان بود که قبل از نقل مکان به سانفرانسیسکو، از آسترید خواست تا از وارن مراقبت کند که شامل آشپزی برای او نیز میشد. در نهایت، آسترید با وارن همخانه شد و این سه نفر یعنی وارن، سوزان و آسترید، رابطهای فوقالعاده نزدیک ایجاد کردند. معروف بود که آنها کارتهای کریسمس را به طور مشترک با امضای «وارن، سوزی و آسترید» ارسال میکردند که نشاندهنده ماهیت منحصربهفرد و دوستانه پیوندشان بود.
دو سال پس از مرگ سوزان، بافت در روز تولد ۷۶ سالگیاش در سال ۲۰۰۶، با آسترید منکس ازدواج کرد. مراسم عروسی یک مراسم مدنی ساده و خصوصی بود که در خانه دخترش سوزی برگزار شد و سبک شخصی ساده او را منعکس میکرد. بافت با تکرار احساس قبلی خود در مورد همسر اولش، در مورد همسر دومش گفته است: «آسترید مرا سرپا نگه میدارد». آسترید منکس، متولد لتونی در سال ۱۹۴۶، همواره سبک زندگی بسیار خصوصی را حفظ کرده و تا حد زیادی از کانون توجه عمومی که به طور طبیعی همسرش را دنبال میکند، دوری کرده است. با این حال، او به دلیل مشارکت در فعالیتهای خیریه، به ویژه حمایت از باغ وحش و آکواریوم هنری دورلی در اوماها، شناخته شده است.
آیا بافت زندگی شخصی صرفهجویانهای دارد؟
صرفهجویی بافت افسانهای است و بسیار فراتر از انتخاب محل سکونت اوست. حکایات فراوانی وجود دارد: ترجیح او به صبحانههای ارزان مکدونالد (گاهی با هزینه کمتر از ۴ دلار)، لذت بردن از کوکا کولای گیلاسی (گفته میشود روزی پنج قوطی مصرف میکند)، رانندگی با ماشینهای قدیمی و ساده تا زمانی که عمر مفیدشان به پایان برسد، علاقه او به سرگرمیهای ارزانقیمت مانند بازی بریج و یوکللی، پرهیز از کت و شلوارهای طراحیشده به نفع کت و شلوارهای یک خیاط چینی و حتی استفاده گزارششده او از کوپنها. این صرفهجویی به عنوان خساست به تصویر کشیده نمیشود، بلکه به عنوان بازتابی از فلسفه اصلی او در ارزشگذاری چیزها بر اساس کاربرد و ارزش ذاتی آنها به جای برچسب قیمتشان، زندگی بسیار پایینتر از سطح درآمدش، و پرهیز از بدهی غیرضروری است.
زیربنای زندگی شخصی و حرفهای او ارزشهای اصلی صداقت، صبر، سادگی و تعهد عمیق به بشردوستی است. او اغلب نقل کرده است: «صداقت هدیهای بسیار گران است. آن را از افراد ارزان انتظار نداشته باشید» و به طور مشهور توصیه کرده است: «۲۰ سال طول میکشد تا شهرت بسازید و پنج دقیقه تا آن را خراب کنید».
ساختار تا حدودی غیرمتعارف زندگی شخصی او، به ویژه رابطه طولانیمدت و سهجانبه شامل سوزان و آسترید، به ظرفیت عمیقی برای اعتماد، احترام متقابل و تمرکز بر روابط کاربردی و اساسی به جای پایبندی به اشکال متعارف اشاره دارد. پیوند پایدار با سوزان، حتی در طول دههها جدایی جغرافیایی، و ادغام یکپارچه و محبتآمیز آسترید در بافت خانواده، فردی عملگرا و در عین حال عمیقاً وفادار را نشان میدهد. این تمرکز بر آنچه به طور مؤثر و پایدار کار میکند، حتی اگر از یک الگوی استاندارد منحرف شود، رویکرد او به کسبوکار و سرمایهگذاری را منعکس میکند، جایی که ماهیت زیربنایی و دوام بلندمدت همیشه بر ظواهر سطحی یا روندهای کوتاهمدت غلبه داشته است.
تاریخچه سرمایهگذاری وارن بافت
شهرت وارن بافت به عنوان یک سرمایهگذار از یک فلسفه تخصیص سرمایه با دقت توسعهیافته و به طور مداوم به کار گرفته شده ناشی میشود. این فلسفه، در حالی که ریشه در آموزههای مربی او بنجامین گراهام دارد، در طول شش دهه به طور قابل توجهی تکامل یافته و بینشهایی از شرکایی مانند چارلی مانگر و فیلیپ فیشر را در خود جای داده و با واقعیتهای متغیر بازار سازگار شده است. این یک چارچوب است که بر اصول ارزش، شناسایی مزیتهای رقابتی پایدار (خندقهای اقتصادی) و تعهد تزلزلناپذیر به افقهای بلندمدت بنا شده است.
تاریخچه سرمایهگذاری بافت چیزی بیش از یک دنباله از معاملات موفق است؛ این یک تعامل پاسخگو با چشمانداز اقتصادی در حال تکامل آمریکا و به طور فزایندهای، جهانی است. تغییرات تمرکز او از داراییهای مشهود کمارزشگذاریشده به بیمه، سپس به برندهای مصرفی قدرتمند، زیرساختهای بزرگ، و در نهایت به یک شرکت محصولات مصرفی غالب و مبتنی بر فناوری مانند اپل، منعکسکننده تحولات گستردهتر اقتصادی است. این توانایی برای تطبیق تمرکز خود در حین پایبندی به اصول اصلی ارزش، یک عنصر کلیدی از موفقیت پایدار اوست.
فلسفه اصلی: ارزش، خندقها و افقهای بلندمدت
در قلب استراتژی سرمایهگذاری بافت، سرمایهگذاری ارزشی قرار دارد، انضباطی که او از بنجامین گراهام به ارث برده است. فرض اساسی، شناسایی شرکتهایی است که سهام آنها در بازار با قیمتی به طور قابل توجهی پایینتر از ارزش ذاتی آنها معامله میشود. جمله قصار بافت که بارها تکرار شده، «قیمت آن چیزی است که میپردازید. ارزش آن چیزی است که به دست میآورید»، این ایده اصلی را خلاصه میکند. او ارزش ذاتی را به عنوان «ارزش تنزیلشده پولی که میتوان در طول عمر باقیمانده یک کسبوکار از آن خارج کرد» تعریف میکند، محاسبهای که اگرچه ذهنی و وابسته به تخمینهای آینده است، اما برای او «تنها راه منطقی برای ارزیابی جذابیت نسبی سرمایهگذاریها و کسبوکارها» باقی میماند.
اصل حاشیه امنیت، ارتباط نزدیکی با سرمایهگذاری ارزشی دارد. این شامل خرید داراییها تنها زمانی است که با تخفیف قابل توجهی نسبت به ارزش واقعی تخمینی آنها در دسترس باشند. این تخفیف، سپری در برابر خطاهای احتمالی در قضاوت، تحولات منفی پیشبینینشده یا نوسانات ذاتی بازارها فراهم میکند و در نتیجه ریسک نزولی را کاهش میدهد.
تغییر استراتژی معاملاتی بافت تحتتأثیر مانگر و فیشر
با این حال، رویکرد بافت یک پایبندی ایستا به آموزههای اصلی گراهام نیست. تحت تأثیر قابل توجه چارلی مانگر و نوشتههای فیلیپ فیشر، فلسفه او از آنچه او «سرمایهگذاری ته سیگار» مینامید که جستجوی سهام آماری ارزان از شرکتهای اغلب متوسط بود که «آخرین پک» ارزش را در خود داشتند، به یک استراتژی پالایششدهتر یعنی خرید «شرکتهای فوقالعاده با قیمتی منصفانه» تکامل یافت. او به این باور رسید که «خرید یک شرکت فوقالعاده با قیمتی منصفانه بسیار بهتر از خرید یک شرکت منصفانه با قیمتی فوقالعاده است».
یک مفهوم کلیدی که توسط بافت محبوب و به طرز ماهرانهای برای شناسایی چنین «شرکتهای فوقالعادهای» به کار گرفته شد، خندق اقتصادی (economic moat) است. با قیاس با خندقهای دفاعی اطراف قلعههای قرون وسطایی، خندق اقتصادی به یک مزیت رقابتی پایدار اشاره دارد که سودآوری و سهم بازار یک شرکت را از تهاجم رقبا محافظت میکند. بافت فعالانه به دنبال کسبوکارهایی است که با خندقهای وسیع و عمیق تقویت شدهاند. اینها میتوانند به اشکال مختلفی ظاهر شوند، از جمله:
- قدرت برند قوی: شرکتهایی مانند کوکاکولا و اپل وفاداری شدید مشتریان را جلب میکنند و قدرت قیمتگذاری قابل توجهی دارند که به آنها اجازه میدهد قیمتهای بالاتری را بدون از دست دادن قابل توجه کسبوکار دریافت کنند.
- مزیتهای هزینه: کسبوکارهایی مانند GEICO (از طریق مدل مستقیم به مصرفکننده) یا در گذشته والمارت (از طریق صرفهجوییهای مقیاس و زنجیرههای تأمین کارآمد) میتوانند کارآمدتر از رقبا عمل کنند و به آنها امکان ارائه قیمتهای پایینتر یا دستیابی به حاشیه سود بالاتر را میدهند.
- اثرات شبکه: همانطور که در امریکن اکسپرس دیده میشود، ارزش خدمات با پیوستن کاربران بیشتر (دارندگان کارت و تجار) به شبکه افزایش مییابد و یک مزیت رقابتی خودتقویتکننده ایجاد میکند.
- هزینههای بالای تعویض: مشتریان ممکن است تمایلی به تغییر به یک رقیب نداشته باشند اگر هزینهها یا تلاش مربوطه قابل توجه باشد.
- داراییهای نامشهود: اینها شامل پتنتهای ارزشمند، مجوزهای بلندمدت، یا مزیتهای نظارتی قوی است که تکرار آنها برای رقبا دشوار است.
افق سرمایهگذاری بافت به طور مشهوری بلندمدت است. یک جمله او در این باره که اغلب نقل میشود، «دوره نگهداری مورد علاقه ما برای همیشه است»، بر ترجیح او برای سرمایهگذاری در کسبوکارهایی تأکید دارد که معتقد است برای دههها قوی و سودآور باقی خواهند ماند و به قدرت بهره مرکب(compounding) اجازه میدهد تا جادوی خود را به کار گیرد. او به جای تلاش برای سود بردن از نوسانات کوتاهمدت بازار، بر مسیر رشد بنیادی یک کسبوکار تمرکز میکند.
سرمایهگذاری در دایره صلاحیت
یک سنگ بنای انضباط او این است که فقط در چیزی که میفهمید سرمایهگذاری کنید و در محدوده آنچه «دایره صلاحیت خود» مینامد، عمل کنید. او به سرمایهگذاران توصیه میکند که کسبوکارها، صنایع، اقتصاد و چشماندازهای رقابتی هر شرکتی را که برای سرمایهگذاری در نظر میگیرند، به طور کامل درک کنند. پرهیز مشهور او از اکثر سهام فناوری در دوران حباب دات-کام در اواخر دهه ۱۹۹۰ ناشی از اعتراف او به این بود که مدلهای کسبوکار یا پایداری بلندمدت آنها را کاملاً درک نمیکند. سرمایهگذاری بزرگ نهایی او در اپل تنها پس از آن صورت گرفت که او آن را عمدتاً به عنوان یک شرکت قدرتمند محصولات مصرفی با برند و اکوسیستم فوقالعاده قوی درک کرد، نه به عنوان یک بازی صرفاً فناوری.
کیفیت مدیریت عامل حیاتی دیگری در تصمیمات سرمایهگذاری بافت است. او کسبوکارهایی را که توسط مدیران قوی، قابل اعتماد، منطقی و سهامدار-محور رهبری میشوند، در اولویت قرار میدهد. او به طور مشهور به دنبال سه ویژگی در افراد است: صداقت، هوش و انرژی و تأکید میکند که اگر فاقد اولی باشند، دو مورد دیگر میتوانند خطرناک باشند.
از نظر مالی، بافت تأکید قابل توجهی بر توانایی یک شرکت برای تولید جریان نقدی آزاد پایدار و رو به رشد و دستیابی به بازدهی بالا بر سرمایه بدون نیاز به سرمایهگذاری مجدد قابل توجه برای حفظ موقعیت رقابتی یا رشد خود دارد. کسبوکار کنسانتره کوکا کولا که سرمایهبر نیست، نمونه بارزی است که در تضاد با عملیات بطریسازی سرمایهبرتر قرار دارد.
شنا کردن خلاف جریان
بافت همچنین به خاطر رویکرد مخالف جریان خود، که در این اصل خلاصه میشود، مشهور است: «وقتی دیگران حریص هستند، بترسید و وقتی دیگران میترسند، حریص باشید». او سابقه سرمایهگذاریهای جسورانه در زمانهای بدبینی یا بحران بازار را دارد و داراییهای با کیفیت را با قیمتهای تخفیفخورده در زمانی که دیگران در حال وحشت هستند، خریداری میکند. سرمایهگذاری او در گلدمن ساکس در طول بحران مالی سال ۲۰۰۸ نمونه بارزی از این مسئله است. این امر مستلزم انضباط عاطفی فوقالعاده و یک ذهنیت منطقی است که بتواند در برابر کشش رفتار گلهای مقاومت کند.
در نهایت، فلسفه او شامل مدیریت ریسک قوی است که عمدتاً از طریق پرهیز از ریسک غیرضروری و دوری از اهرم بیش از حد رقم میخورد. برکشایر هاتاوی به خاطر ترازنامه قلعهمانند خود شناخته شده است. توصیه بافت محتاطانه است: «آنچه را که دارید و نیاز دارید، برای آنچه که ندارید و نیاز ندارید، به خطر نیندازید».
این فلسفه سرمایهگذاری یک دگم خشک و بیروح نیست، بلکه یک چارچوب در حال تکامل است. این فلسفه با اصول کمی گراهام آغاز شد، با تأکید فیشر بر کیفیت و رشد غنی شد و به طور قابل توجهی توسط اصرار مانگر بر خرید کسبوکارهای واقعاً «فوقالعاده» شکل گرفت. مفهوم «خندق اقتصادی» به عنوان یک پل قدرتمند عمل میکند که ارزیابی کمی را با ارزیابی کیفی از قدرت پایدار و موقعیت رقابتی یک کسبوکار ادغام میکند. این ترکیب، که در طول دههها کاربرد عملی پالایش شده است، امکان سازگاری را فراهم میکند، مانند پذیرش نهایی یک شرکت فناوریمحور مانند اپل، تا زمانی که اصول اصلی ارزش، مزیت رقابتی پایدار و درک عمیق برآورده شوند. این کاربرد پویا و یادگیرنده از اصول بنیادی است که رویکرد بافت را متمایز میکند.
سرمایهگذاریهای پر ارزش برکشایر هاتاوی: نگاهی عمیق به داراییهای کلیدی
فلسفه سرمایهگذاری وارن بافت به وضوح در ترکیب پرتفوی برکشایر هاتاوی، به ویژه بزرگترین و قدیمیترین موقعیتهای آن، نشان داده شده است. او به طور مشهور پرتفوی متمرکز را ترجیح میدهد، استراتژیای که از اعتقاد راسخ زاده شده است. همانطور که او اغلب اشاره کرده است، تنوعبخشی فراتر از یک نقطه مشخص برای سرمایهگذارانی است که درک عمیقی از کسبوکارهایی که میخرند ندارند؛ وقتی کسی واقعاً یک کسبوکار و چشمانداز بلندمدت آن را درک میکند، تعهد قابل توجه منطقی است. طبق گزارشهای اخیر، پنج هلدینگ برتر سهام ایالات متحده برکشایر تقریباً ۷۰ درصد از ارزش پرتفوی سهام ایالات متحده آن را تشکیل میدادند که این رویکرد متمرکز را تأیید میکند. بررسی این «سرمایهگذاریهای پر ارزش» که به Crown Jewels معروف هستند، کاربرد مداوم اصول اصلی او را آشکار میکند.
اپل (AAPL)
شاید مهمترین دارایی سهام عمومی در تاریخ اخیر برکشایر، اپل اولین بار در سال ۲۰۱۶ وارد پرتفوی شد. این به سرعت به بزرگترین موقعیت سهام منفرد تبدیل شد و گاهی بیش از ۴۰ درصد از پرتفوی سهام را به خود اختصاص میداد، هرچند این درصد با ارزش بازار و هرگونه کاهش موقعیت نوسان میکند. منطق بافت برای این شرطبندی عظیم، با وجود بیزاری قبلی او از سهام فناوری، چند وجهی است. او اپل را نه صرفاً یک شرکت فناوری، بلکه یک شرکت برتر محصولات مصرفی با یک برند جهانی فوقالعاده قدرتمند و وفاداری شدید مشتریان میبیند. او اکوسیستم قوی آن را که هزینههای بالای تعویض را برای کاربران ایجاد میکند، تولید جریان نقدی عظیم آن و سیاستهای دوستدار سهامدارانش مانند بازخرید قابل توجه سهام و سود سهام رو به رشد را تحسین میکند. رهبری مدیرعامل تیم کوک نیز به دلیل مدیریت صحیح و ثبات بلندمدت، ستایش بافت را به همراه داشته است. این سرمایهگذاری نشاندهنده توانایی بافت برای تطبیق «دایره صلاحیت» خود در زمانی است که ویژگیهای یک شرکت با معیارهای اساسی او برای یک «کسبوکار فوقالعاده» همسو باشد.
امریکن اکسپرس (AXP)
به عنوان یکی از ارکان پرتفوی برکشایر برای دههها، سرمایهگذاری اولیه بافت در امریکن اکسپرس به سال ۱۹۶۴ و در جریان رسوایی بدنام “Salad Oil Scandal” بازمیگردد. در زمانی که سهام شرکت به دلیل بحران به شدت افت کرده بود، بافت قدرت پایدار برند آن، پایگاه مشتریان ثروتمند و وفادار آن و اثر شبکه قدرتمند آن را تشخیص داد. خندق اقتصادی امریکن اکسپرس بر اساس موقعیت برند برتر آن ساخته شده است که به آن اجازه میدهد هزینههای بالاتری را از تجار و دارندگان کارت دریافت کند و شبکه حلقه بسته آن که دادهها و روابط ارزشمندی را فراهم میکند. این سرمایهگذاری بازدهی بلندمدت استثنایی را از طریق افزایش سرمایه و سودهای سهام قابل توجه و رو به رشد ارائه کرده است.
کوکا کولا (KO)
به عنوان یکی دیگر از داراییهای نمادین بلندمدت، برکشایر هاتاوی اولین بار در سال ۱۹۸۸ در کوکاکولا سرمایهگذاری کرد. این یکی از قدیمیترین سهام نگهداری شده توسط بافت است. منطق روشن است: کوکاکولا یکی از شناختهشدهترین و باارزشترین برندهای جهان را در اختیار دارد که قدرت قیمتگذاری فوقالعادهای در سطح جهانی به آن میدهد. مدل کسبوکار آن، به ویژه فروش کنسانتره، به طور قابل توجهی سرمایهبر نیست و منجر به بازدهی بالا بر سرمایه سرمایهگذاری شده و تولید جریان نقدی آزاد قوی میشود. تقاضای مداوم جهانی برای محصولات آن، جریانی قابل پیشبینی و رو به رشد از درآمد را فراهم میکند.
بانک آمریکا (BAC)
ورود اصلی بافت به بانک آمریکا در سال ۲۰۱۱ و در پی بحران مالی آغاز شد. او یک سرمایهگذاری استراتژیک ۵ میلیارد دلاری در سهام ممتاز انجام داد که همچنین با اختیار خرید سهام عادی با قیمت جذاب تقریباً ۷.۱۴ دلار برای هر سهم همراه بود. او این اختیار خریدها را در سال ۲۰۱۷ اعمال کرد و سهام ممتاز را به یک موقعیت بزرگ سهام عادی تبدیل کرد. این سرمایهگذاری رأی اعتماد قابل توجهی به یک مؤسسه مالی بزرگ ایالات متحده در زمان عدم اطمینان بود که نشاندهنده باور بلندمدت او به اقتصاد آمریکا است. اخیراً، در سه ماهه اول سال ۲۰۲۵، برکشایر موقعیت خود را در بانک آمریکا با افزایش ارزش سهام کاهش داد که نشاندهنده انضباط ارزشی بافت حتی با شرکتهایی است که او تحسین میکند و برای بلندمدت نگه میدارد.
شورون (CVX) و اکسیدنتال پترولیوم (OXY)
برکشایر سرمایهگذاریهای قابل توجهی در این دو شرکت بزرگ انرژی انجام داده است که نشاندهنده یک شرطبندی مهم بر بخش انرژی است. این داراییها نشاندهنده دیدگاههای بافت در مورد نیازهای انرژی آینده، ارزش ذاتی این تولیدکنندگان بزرگ و احتمالاً به عنوان پوششی در برابر تورم است. سهم بزرگ او در اکسیدنتال، به طور خاص، به طور فعال مدیریت و افزایش یافته است و گاهی اوقات شامل سهام ممتاز و اختیار خرید، مشابه معامله بانک آمریکا، میشود.
فراتر از این سهامهای عمده عمومی، «سرمایهگذاری پر ارزش» واقعی برکشایر هاتاوی شامل شرکتهای تابعه کاملاً تحت مالکیت آن نیز میشود که در صنایع مربوطه خود غولپیکر هستند:
- GEICO: علاقه بافت به GEICO از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد و او نبوغ مدل بیمه مستقیم به مصرفکننده آن را که با دور زدن نمایندگان، حق بیمههای پایینتری ارائه میداد و به مزیتهای هزینه قابل توجهی دست مییافت، تشخیص داد. برکشایر شروع به خرید سهام GEICO کرد و در نهایت در سال ۱۹۹۶ مالکیت کامل آن را به دست آورد. عملیات کارآمد GEICO، مدل کسبوکار مقیاسپذیر آن و به طور حیاتی، تولید مقادیر عظیمی از «شناوری بیمه» آن را به یک دارایی فوقالعاده ارزشمند برای برکشایر تبدیل کرده است.
- راهآهن BNSF: BNSF که در سال ۲۰۰۹ با قیمت تقریبی ۴۴ میلیارد دلار خریداری شد، بزرگترین خرید برکشایر در آن زمان بود. بافت راهآهنها را «شریانهای اقتصاد آمریکا» میداند که برای حمل و نقل کالا ضروری هستند و شرطبندی بر رونق بلندمدت کشور است. BNSF به دلیل زیرساختهای وسیع و غیرقابل جایگزین خود، بهرهوری سوخت در مقایسه با حمل و نقل جادهای و نقش حیاتی آن در زنجیره تأمین ملی، دارای خندق اقتصادی قابل توجهی است.
- آبنباتسازی See’s Candies: هرچند در مقایسه با غولهایی مانند اپل یا BNSF کوچکتر است، خرید See’s Candies در سال ۱۹۷۲ به قیمت ۲۵ میلیون دلار یک معامله برجسته برای بافت و مانگر بود. این نشاندهنده تغییر قطعی آنها به سمت خرید کسبوکارهای «فرانچایز» با کیفیت بالا با وفاداری قوی به برند و قدرت قیمتگذاری قابل توجه بود، حتی اگر به معنای پرداخت مبلغی بالاتر از ارزش دفتری باشد. See’s برای رشد به سرمایهگذاری مجدد بسیار کمی نیاز داشت و جریان نقدی آزاد قابل توجهی تولید میکرد که برکشایر میتوانست آن را در سرمایهگذاریهای دیگر به کار گیرد و آن را به گفته بافت، یک «کسبوکار کامل» تبدیل کند.
این سرمایهگذاریهای بزرگ، چه عمومی و چه خصوصی، ویژگیهای مشترکی دارند که با فلسفه بافت همسو هستند: برندهای قوی و اغلب نمادین، موقعیتهای بازار قابل توجه و قابل دفاع (خندقهای وسیع)، مدلهای کسبوکار قابل درک (حتی اپل که او آن را به عنوان یک محصول مصرفی باارزش با اکوسیستم چسبنده قاببندی میکند) و توانایی اثباتشده برای تولید جریانهای نقدی قابل توجه و رو به رشد. تمایل او به انجام شرطبندیهای بسیار بزرگ و متمرکز زمانی که اعتقاد راسخ دارد، به جای تنوعبخشی گسترده به خاطر خود تنوعبخشی، یک ویژگی تعیینکننده رویکرد سرمایهگذاری او و دلیل کلیدی موفقیت بلندمدت قابل توجه برکشایر هاتاوی است.
در ادامه جدول برخی از داراییهای برتر سهام ایالات متحده که توسط برکشایر هاتاوی خریداری شده است را مشاهده میکنید.
پرتفوی سهام Berkshire Hathaway (تخمینی):
شرکت | نماد بورسی | تعداد سهام تخمینی | ارزش دارایی تخمینی (میلیارد دلار) | درصد از پرتفوی تخمینی | توضیحات |
Apple Inc. | AAPL | 300,000,000 | 66.64 | 25.76% | اپل، شرکت فناوری پیشرو، بزرگترین سرمایهگذاری Berkshire Hathaway است. این نشاندهنده اعتماد وارن بافت به آینده فناوری و برند قدرتمند اپل است. |
American Express Co. | AXP | 151,610,700 | 40.79 | 15.77% | American Express، شرکت خدمات مالی، یکی دیگر از سرمایهگذاریهای بلندمدت Berkshire Hathaway است. بافت به مدل کسبوکار پایدار و برند معتبر این شرکت اعتقاد دارد. |
The Coca-Cola Co. | KO | 400,000,000 | 28.65 | 11.07% | کوکاکولا، شرکت نوشیدنی، یکی از قدیمیترین و محبوبترین سرمایهگذاریهای بافت است. این نشاندهنده اعتقاد او به برندهای قوی و جریانهای نقدی پایدار است. |
Bank of America Corp. | BAC | 631,573,531 | 26.36 | 10.19% | Bank of America، یکی از بزرگترین بانکهای ایالات متحده، سرمایهگذاری مهم دیگری در پرتفوی Berkshire Hathaway است. بافت به قدرت و پایداری بخش بانکی اعتقاد دارد. |
Chevron Corp. | CVX | 118,610,534 | 19.84 | 7.67% | Chevron، شرکت انرژی، نشاندهنده دیدگاه بافت در مورد اهمیت بخش انرژی است. این سرمایهگذاری در سالهای اخیر به دلیل افزایش قیمت انرژی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. |
Occidental Petroleum | OXY | 264,941,431 | 13.08 | 5.06% | Occidental Petroleum، یکی دیگر از شرکتهای انرژی، به پرتفوی Berkshire Hathaway اضافه شده است و نشاندهنده تمرکز بافت بر بخش انرژی است. |
Moody’s Corp. | MCO | 24,669,778 | 11.49 | 4.44% | Moody’s، شرکت رتبهبندی اعتباری، یک سرمایهگذاری استراتژیک برای Berkshire Hathaway است. بافت به نقش مهم این شرکت در بازارهای مالی اعتقاد دارد. |
Kraft Heinz Co. | KHC | 325,634,818 | 9.91 | 3.83% | Kraft Heinz، شرکت صنایع غذایی، نشاندهنده سرمایهگذاری بافت در برندهای مصرفی است. |
Chubb Ltd. | CB | 27,033,784 | 8.16 | 3.16% | Chubb، شرکت بیمه، نشاندهنده تنوع پرتفوی Berkshire Hathaway و حضور آن در بخش مالی است. |
این جدول تصویری مشخص از معاملات بزرگ برکشایر در بازارهای عمومی ارائه میدهد و مقیاس این سرمایهگذاریها و تمرکز بر نامهای خاص مانند اپل را نشان میدهد. این به طور مستقیم فلسفه سرمایهگذاری او را در عمل به نمایش میگذارد و بر بزرگی تعهدات او به شرکتهایی که «فوقالعاده» میداند، تأکید میکند.
ثروت وارن بافت چقدر است و چگونه ثروتمند شد؟
ثروت هنگفت وارن بافت نتیجه یک شانس یا یک سری قمار پرخطر نیست. در عوض، محصول یک فرآیند منضبط و بلندمدت خلق ارزش است که توسط یک ساختار تجاری منحصربهفرد و تعهدی تزلزلناپذیر به اصول سرمایهگذاری صحیح، و همگی با نیروی قدرتمند ترکیب در طول چندین دهه تقویت شده است. صرفهجویی شخصی او نیز نقشی داشته است و تضمین کرده که بخش بزرگتری از سرمایهاش سرمایهگذاری شده و برای تولید ثروت بیشتر کار کند.
مکانیسمهای خلق ثروت: شناوری بیمه، سرمایهگذاری مجدد و زمان
چندین مکانیسم کلیدی در انباشت ثروت بافت، عمدتاً از طریق وسیله برکشایر هاتاوی، نقش اساسی داشتهاند.
قدرت شناوری بیمه
این مسلماً سنگ بنای مالی موفقیت برکشایر هاتاوی و در نتیجه، ثروت بافت است. شرکتهای بیمه حق بیمه را از بیمهگذاران از پیش دریافت میکنند و مطالبات را در تاریخ بعدی پرداخت میکنند. مبلغ موقت پول، که به عنوان «شناوری» شناخته میشود، میتواند توسط بیمهگر برای سود خود سرمایهگذاری شود. بافت در اوایل تشخیص داد که این شناوری، اگر به درستی مدیریت شود، میتواند یک منبع عظیم و مداوم سرمایه کمهزینه یا حتی بدون هزینه برای سرمایهگذاریهای برکشایر باشد. یک جنبه حیاتی، سودآوری تعهدنامهنویسی است: اگر حق بیمههای جمعآوری شده از مجموع مطالبات پرداخت شده و هزینههای عملیاتی بیشتر باشد، بیمهگر سود تعهدنامهنویسی میکند. این بدان معناست که برکشایر اساساً برای نگهداری و سرمایهگذاری این شناوری پول دریافت میکند. برکشایر هاتاوی سابقه بلندمدت استثنایی در دستیابی به سود تعهدنامهنویسی در سراسر عملیات بیمهای خود دارد که شناوری آن را به یک منبع تأمین مالی فوقالعاده سودمند تبدیل کرده است. مقیاس خالص این شناوری عظیم است؛ به عنوان مثال، از ۱۴۷ میلیارد دلار در پایان سال ۲۰۲۲ به ۱۶۴ میلیارد دلار تا پایان سال ۲۰۲۳ افزایش یافت، طبق نامه سهامداران سال ۲۰۲۳ (با اشاره به ارقام نامه سال ۲۰۲۲ برای افزایش در طول سال ۲۰۲۲). این استخر عظیم سرمایه، که با هزینه کم یا بدون هزینه در دسترس است، یک موتور اصلی برای خرید کسبوکارها و انجام سرمایهگذاریهای سهام در مقیاس بزرگ بوده است.
سرمایهگذاری مجدد مداوم و بهره مرکب
بافت استاد بهرهبرداری از قدرت بهره مرکب است. برکشایر هاتاوی به طور مداوم سودهای حاصل از مجموعه متنوع کسبوکارهای کاملاً تحت مالکیت و پرتفوی سرمایهگذاری خود را دوباره در فرصتهای جدید یا در گسترش شرکتهای قوی موجود خود سرمایهگذاری میکند. این چرخه بیوقفه کسب درآمد و سرمایهگذاری مجدد، که به بازدهها اجازه میدهد بازدههای بیشتری تولید کنند، جوهر ریاضی ترکیب است. او به ویژه کسبوکارهایی را ترجیح میدهد که خودشان میتوانند درآمدهای خود را با نرخهای بازدهی بالا سرمایهگذاری مجدد کنند و عملاً به «ماشینهای ترکیب» تبدیل شوند.
باد موافق آمریکایی
بافت بارها نقش رشد و شکوفایی کلی اقتصاد ایالات متحده را در موفقیت خود اذعان کرده است. با سرمایهگذاری عمدتاً در کسبوکارهای آمریکایی، برکشایر هاتاوی از پویایی و نوآوری بلندمدت ذاتی در سیستم اقتصادی ایالات متحده بهرهمند شده است.
افق زمانی فوقالعاده طولانی
جادوی ترکیب زمانی بیشترین قدرت را دارد که اجازه داده شود در دورههای طولانی کار کند. بافت از دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، بیش از شش دهه، اصول سرمایهگذاری خود را به کار گرفته و سرمایه را ترکیب کرده است. این دوره زمانی فوقالعاده طولانی، یک عامل حیاتی و اغلب کمتر مورد توجه در مقیاس خالص ثروت انباشته اوست.
رویکرد سرمایهگذاری ارزشی
استراتژی اصلی او یعنی شناسایی و خرید داراییهای کمارزشگذاریشده یا شرکتهای فوقالعاده با قیمتهای منصفانه، نه تنها حاشیه امنیت، بلکه پتانسیل افزایش قابل توجه سرمایه را در طول زمان با شناخت ارزش واقعی آنها توسط بازار فراهم میکند.
خرید کل کسبوکارها
بخش قابل توجهی از ارزش برکشایر از مالکیت کل شرکتهای عملیاتی ناشی میشود. این به برکشایر اجازه میدهد تا از ۱۰۰ درصد درآمدها و جریانهای نقدی آنها بهرهمند شود، که سپس میتواند به طور مرکزی توسط بافت به امیدوارکنندهترین حوزهها تخصیص یابد، به جای اینکه فقط سود سهام دریافت کند یا از سود سرمایهای موقعیتهای سهام اقلیت بهرهمند شود.
مالیاتهای معوقه
یک منبع کمتر مورد بحث اما همچنان قابل توجه «شناوری» یا سرمایه بدون بهره برای برکشایر، بدهیهای مالیاتی معوق بزرگ آن بوده است. اینها مالیاتهایی هستند که در نهایت پرداخت خواهند شد اما تا زمان سررسید، وجوه در داخل برکشایر باقی میماند و میتواند برای سرمایهگذاری استفاده شود.
ارزش خالص فعلی
وارن بافت به طور مداوم در میان ثروتمندترین افراد جهان قرار دارد. ارزش خالص او به طور غالب به سهم مالکیت قابل توجهش در برکشایر هاتاوی گره خورده است. لازم به ذکر است که این ارقام تخمینی هستند و میتوانند با ارزش بازار سهام برکشایر هاتاوی و هرگونه توزیع بشردوستانه نوسان کنند.
- تا تاریخ ۱ ژوئن ۲۰۲۵، نشریه فوربز ارزش خالص ثروت وارن بافت را ۱۵۸ میلیارد دلار تخمین زده است. این رقم منعکسکننده کاهش ۹ میلیارد دلاری اخیر در ماه می بود که به کاهش ۵ درصدی قیمت سهام برکشایر هاتاوی پس از اعلام بازنشستگی برنامهریزیشده او به عنوان مدیرعامل در پایان آن سال نسبت داده شد.
- کمی قبلتر، در می ۲۰۲۵، شاخص میلیاردرهای بلومبرگ ارزش خالص داراییهای او را تقریباً ۱۶۹ میلیارد دلار تخمین زد، در حالی که فوربز تخمین نزدیکی معادل ۱۶۸.۲ میلیارد دلار ارائه داد. در آن مقطع، گزارش شد که ثروت او تنها در سال ۲۰۲۵ به میزان ۱۶.۴ میلیارد دلار افزایش یافته است که افزایشی قابل توجه در میان تلاطم بازار بود.
منبع اصلی این ثروت عظیم، دارایی قابل توجه او از سهام برکشایر هاتاوی است. در حالی که درصد دقیق به دلیل اهدای مداوم سهام نوسان میکند، او در طول تاریخ بخش بسیار بزرگی از سهام کلاس A را در اختیار داشته است. به عنوان مثال، یک گزارش به سهم ۳۷ درصدی به ارزش حدود ۱۶۷ میلیارد دلار اشاره کرده است.
قابل ذکر است که حقوق بافت از برکشایر هاتاوی به طور مشهوری ناچیز است. او حقوق سالانه ۱۰۰٬۰۰۰ دلار دریافت میکند، رقمی که برای بیش از ۳۵ سال بدون تغییر باقی مانده است و هیچ پاداشی دریافت نمیکند. این تأکید میکند که ثروت او از مالکیت و عملکرد شرکتی که ساخته است، به دست آمده است، نه از استخراج مبالغ هنگفت از طریق حقوق اجرایی.
در ادامه جدول مربوط به خلاصهای از ارزش خالص ثروت وارن بافت در شش ماهه اول سال ۲۰۲۵ را مشاهده میکنید.
جدول تخمینی ارزش خالص داراییهای وارن بافت
تاریخ تخمین | ارزش خالص تخمینی (دلار آمریکا) | توضیحات |
۱ ژوئن ۲۰۲۵ | ۱۵۸ میلیارد دلار | ثروت وارن بافت در ماه می ۲۰۲۵ به دلیل افت ۵ درصدی سهام شرکت برکشایر هاتاوی (BRK) پس از انتشار خبر بازنشستگی، حدود ۹ میلیارد دلار کاهش یافت. |
اواسط می ۲۰۲۵ | تقریبا ۱۶۹ میلیارد دلار | بر اساس گزارش میلیاردرهای بلومبرگ، ثروت وارن بافت تا ماه می ۲۰۲۵ به میزان قابل توجه ۱۶.۴ میلیارد دلار افزایش یافته بود. |
۳ می ۲۰۲۵ | ۱۶۸.۲ میلیارد دلار | تخمین فوربز در اوایل ماه می ۲۰۲۵، رقمی بسیار نزدیک به تخمین منتشر شده توسط میلیاردرهای بلومبرگ در همان ماه نشان میدهد. |
ژانویه ۲۰۲۴ | ۱۲۲ میلیارد دلار | در ژانویه ۲۰۲۴، وارن بافت با ثروتی معادل ۱۲۲ میلیارد دلار، در رتبه دهم فهرست ثروتمندترین افراد جهان قرار داشت. |
موتور برکشایر هاتاوی: یک ماشین سود مرکب
خود برکشایر هاتاوی موتور ثروت بافت است. ساختار منحصربهفرد آن به عنوان یک شرکت هلدینگ، با پرتفوی متنوعی از کسبوکارهای عملیاتی تولیدکننده نقدینگی (به ویژه شرکتهای تابعه بیمهای آن) و یک پرتفوی سهام بزرگ، به سرمایه اجازه میدهد تا با کارایی فوقالعادهای به جایی که میتواند بالاترین بازدهی را به دست آورد، تخصیص و بازتخصیص یابد. برای بیش از شش دهه، برکشایر هاتاوی تحت رهبری بافت، بازدهی سالانه مرکب نزدیک به ۲۰ درصد را ارائه کرده است، تقریباً دو برابر بازدهی متوسط سالانه ۱۰ درصد شاخص S&P 500 در همان دوره. این تفاوت پایدار در عملکرد، که در چنین بازه زمانی طولانی ترکیب شده است، هسته ریاضی خلق ثروت فوقالعاده اوست.
در اصل، ثروت وارن بافت گواهی بر یک سیستم است: کاربرد منضبط، صبورانه و بلندمدت اصول صحیح سرمایهگذاری ارزشی در یک کسبوکار با ساختار سودمند (برکشایر هاتاوی) که به طور قابل توجهی توسط اهرم کمهزینه شناوری بیمه تقویت شده، و همه اینها در پسزمینه یک اقتصاد عموماً در حال رشد آمریکا اتفاق میافتد. صرفهجویی شخصی او تضمین کرد که سرمایه بیشتری از او سرمایهگذاری شده باقی بماند و فرآیند ترکیب را بیشتر تغذیه کند. این نتیجه طرحهای «یک شبه پولدار شدن» یا معاملات با فرکانس بالا نیست، بلکه اجرای روشمند یک استراتژی به خوبی آزموده شده در طول یک بازه زمانی بینظیر است.
آیا وارن بافت فقط در بورس سرمایهگذاری میکند؟
یک تصور غلط رایج در مورد وارن بافت که توسط پوشش گسترده رسانهای پرتفوی سهام عمومی برکشایر هاتاوی تغذیه میشود، این است که سرمایهگذاریهای او صرفاً به بازارهای مالی محدود میشود. این به طور قاطع نادرست است. در حالی که برکشایر هاتاوی یک پرتفوی قابل توجه از اوراق بهادار قابل معامله را حفظ میکند، بخش عظیمی و مسلماً بنیادیتر از ارزش و قدرت درآمدزایی آن از مجموعه متنوعی از کسبوکارهای عملیاتی که به طور کامل مالک آنهاست، ناشی میشود.
برکشایر هاتاوی به عنوان یک شرکت هلدینگ خوشهای ساختار یافته است، به این معنی که مالک و ادارهکننده تعداد زیادی کسبوکار در طیف گستردهای از صنایع است. اینها سرمایهگذاریهای سهام منفعل نیستند، بلکه شرکتهای عملیاتی فعالی هستند که درآمدهایشان مستقیماً به برکشایر سرازیر میشود. این شرکتهای تابعه کاملاً تحت مالکیت، سنگ بنای موتور اقتصادی برکشایر را تشکیل میدهند. نمونهها متعدد هستند و وسعت فعالیتهای غیرمالی آن را نشان میدهند:
- بیمه: در حالی که عملیات بیمهای مانند GEICO، National Indemnity و General Re شناوری خود را در بازارهای مالی سرمایهگذاری میکنند، کسبوکار اصلی آنها تعهدنامهنویسی بیمهنامههاست که یک فعالیت عملیاتی اصلی محسوب میشود.
- حمل و نقل ریلی: راهآهن BNSF یکی از بزرگترین شبکههای حمل و نقل ریلی باری در آمریکای شمالی است، یک کسبوکار عملیاتی فیزیکی عظیم.
- خدمات عمومی و انرژی: Berkshire Hathaway Energy مالک و ادارهکننده یک پرتفوی جهانی از کسبوکارهای انرژی است، از جمله شرکتهای خدماتی که برق و گاز طبیعی تولید، انتقال و توزیع میکنند.
- تولید: برکشایر مالک مجموعه وسیعی از شرکتهای تولیدی است که همه چیز از قطعات صنعتی (Precision Castparts، Lubrizol، Marmon Group) گرفته تا محصولات ساختمانی (Clayton Homes، Shaw Industries، Johns Manville، رنگهای Benjamin Moore) و پوشاک (Fruit of the Loom) تولید میکنند.
- خردهفروشی و خدمات: این شامل نامهای شناختهشدهای مانند See’s Candies، Nebraska Furniture Mart، Borsheims Fine Jewelry، Dairy Queen، Pampered Chef و خدماتی مانند NetJets (مالکیت کسری هواپیما) و FlightSafety (آموزش خلبان) است.
پرتفوی سهام که شامل سهامهای بسیار publicized در شرکتهایی مانند اپل، کوکاکولا و امریکن اکسپرس است، بخشی از سرمایه برکشایر را نشان میدهد که به سهام عمومی تخصیص یافته است. در حالی که قابل توجه و یکی از عوامل اصلی ثروت برکشایر است، اما تنها یک جنبه از عملیات و پایگاه دارایی کلی شرکت است.
داراییهای بافت در حوزه املاک و مستغلات
در مورد املاک و مستغلات، رویکرد بافت ظریف است. برکشایر هاتاوی مالک Berkshire Hathaway HomeServices، یکی از بزرگترین شبکههای فرانشیز کارگزاری املاک و مستغلات در ایالات متحده است، بنابراین در صنعت خدمات املاک و مستغلات درگیر است. با این حال، از نظر سرمایهگذاری مستقیم در داراییهای فیزیکی، بافت ابراز داشته است که آن را به دلیل پیچیدگیهای مذاکره، زمان صرف شده و تعداد طرفین در مالکیت، «بسیار دشوارتر از سهام» مییابد. او به طور کلی نقدینگی، مقیاسپذیری و دامنه وسیعتری از فرصتهای موجود در بازارهای اوراق بهادار را ترجیح میدهد. او اشاره کرده است که شریک فقیدش، چارلی مانگر، بیشتر سرمایهگذاریهای مستقیم املاک و مستغلات برکشایر را مدیریت میکرد.
علاوه بر این، برکشایر هاتاوی اغلب مقادیر قابل توجهی پول نقد و اوراق خزانه کوتاهمدت ایالات متحده را نگهداری میکند، به ویژه زمانی که بافت کمبود فرصتهای سرمایهگذاری جذاب را درک میکند یا زمانی که ارزشگذاریهای بازار بیش از حد به نظر میرسد. اینها داراییهای مالی هستند اما یک انتخاب تخصیص استراتژیک را به جای یک کلاس سرمایهگذاری دائمی برای رشد تهاجمی نشان میدهند.
پورتفوی متنوع بافت در برکشایر هاتاوی
عموم مردم اغلب بر روی وارن بافت به عنوان یک «انتخابکننده سهام» تمرکز میکنند زیرا این سرمایهگذاریها از طریق پروندههای عمومی بیشتر قابل مشاهده هستند. با این حال، بخش قابل توجهی از ارزش ذاتی و جریان درآمدی پایدار برکشایر هاتاوی از مجموعه متنوعی از کسبوکارهای عملیاتی کاملاً تحت مالکیت آن ناشی میشود. این استراتژی دوگانه، یعنی سرمایهگذاری در اوراق بهادار عمومی و در عین حال خرید و پرورش کل شرکتها، انعطافپذیری مالی فوقالعاده، تابآوری و دامنه وسیعتری از راهها را برای به کارگیری مؤثر سرمایه برای برکشایر فراهم میکند. او اساساً خریدار و مالک کسبوکارهاست، خواه این امر مستلزم خرید سهام در بازار آزاد باشد یا خرید کل نهاد. این رویکرد جامع برای درک ساختار و موفقیت پایدار امپراتوری مالی او حیاتی است.
چرا وارن بافت موفقترین سرمایهگذار تاریخ است؟
نسبت دادن جایگاه وارن بافت به عنوان مسلماً موفقترین سرمایهگذار جهان به یک عامل واحد، سادهانگاری خواهد بود. سابقه فوقالعاده او نتیجه تلاقی نادر و قدرتمند استعداد فکری، انضباط روانی، اصول اخلاقی تزلزلناپذیر، هوش تجاری زیرکانه و توانایی بینظیر برای یادگیری و انطباق در طول یک دوره شغلی فوقالعاده طولانی و مداوم است. خود ساختار برکشایر هاتاوی، به ویژه عملیات بیمهای و مدیریت غیرمتمرکز آن، نیز به عنوان یک توانمندساز منحصربهفرد و قوی برای استراتژی کلی او عمل کرده است.
انضباط تزلزلناپذیر سرمایهگذاری ارزشی
در هسته موفقیت بافت، پایبندی استوار او به اصول سرمایهگذاری ارزشی قرار دارد، هرچند به شکلی تکاملیافته که کیفیت و رشد را در بر میگیرد. او به طور مداوم این اصول را (جستجوی کسبوکارهایی با ارزش ذاتی بیشتر از قیمت بازارشان، مطالبه حاشیه امنیت، و تمرکز بر شرکتهایی با خندقهای اقتصادی پایدار) در طول دهههای متمادی به کار گرفته و در برابر کشش مدهای بازار و جنونهای سوداگرانه مقاومت کرده است. این ثبات، یکی از مشخصههای رویکرد اوست.
صبر افسانهای او جزء حیاتی این انضباط است. بافت به خاطر تمایلش به صبر کردن، گاهی برای سالها، برای فرصت سرمایهگذاری مناسب با قیمت مناسب، و سپس نگهداشتن آن سرمایهگذاریها برای بلندمدت، اغلب «برای همیشه»، مشهور است. او میداند که خلق ارزش واقعی یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت، و به طور مشهور گفته است که «بازار سهام وسیلهای برای انتقال پول از افراد بیصبر به افراد صبور است».
این صبر با عقلانیت و کنترل عاطفی استثنایی همراه است. بافت توانایی عجیبی در جدا کردن خود از ذهنیت گلهای و نوسانات عاطفی ترس و طمع که اغلب بر رفتار بازار حاکم است، دارد. شعار مشهور مخالف جریان او، «وقتی دیگران حریص هستند بترسید و فقط وقتی دیگران میترسند حریص باشید»، فقط یک عبارت جذاب نیست، بلکه یک اصل راهنماست که او را قادر ساخته تا برخی از درخشانترین سرمایهگذاریهای خود را در زمانهای بحران یا وحشت بازار انجام دهد.
تسلط بر تخصیص سرمایه و بهره مرکب
فراتر از شناسایی سرمایهگذاریهای خوب، بافت استاد تخصیص سرمایه است. او نبوغی در به کارگیری منابع عظیم برکشایر هاتاوی، چه از کسبوکارهای عملیاتی تولید شده باشد چه از شناوری بیمه، در امیدوارکنندهترین فرصتها، اعم از سهام عمومی، کسبوکارهای کاملاً تحت مالکیت، یا زمانی که قیمت مناسب باشد، بازخرید سهام، نشان داده است.
او عمیقاً قدرت بهره مرکب را در دورههای فوقالعاده طولانی درک کرده و به طرز ماهرانهای از آن بهره برده است. با سرمایهگذاری مجدد مداوم سودها و اجازه دادن به بازدهها برای انباشت بر روی خود برای دههها، او شرکتهای تحت نظر خود را به یک امپراتوری مالی عظیم تبدیل کرده است. استفاده مؤثر از شناوری بیمه یک شتابدهنده منحصربهفرد و قدرتمند در این فرآیند ترکیب بوده است و یک منبع عظیم، کمهزینه و اغلب بدون هزینه از اهرم را فراهم کرده که کمتر وسیله سرمایهگذاری دیگری میتواند آن را در چنین مقیاس یا برای چنین مدتی تکرار کند.
پاداش بافت؛ اعتماد، صداقت و چشمانداز بلندمدت
موفقیت بافت صرفاً یک موضوع مکانیک مالی نیست؛ بلکه عمیقاً با شهرت شخصی و شرکتی او برای صداقت و شیوههای تجاری اخلاقی گره خورده است. این شهرت اغلب به عنوان «پاداش بافت» عمل میکند و فرصتها و استعدادهایی را جذب میکند که ممکن است برای دیگران در دسترس نباشد. به عنوان مثال، فروشندگان کسبوکارهای خانوادگی، اغلب ترجیح میدهند به برکشایر هاتاوی بفروشند زیرا اعتماد دارند که بافت میراث شرکت را حفظ خواهد کرد، مدیریت خوب را نگه خواهد داشت و یک خانه دائمی و باثبات فراهم خواهد کرد، به جای اینکه درگیر بازیهای معمول سهام خصوصی یعنی مهندسی مالی و فروش سریع شوند.
ارتباطات واضح، صریح و مداوم او، به ویژه از طریق نامههای سالانه به سهامداران، سطح بینظیری از اعتماد را با سرمایهگذاران و عموم مردم ایجاد کرده است. این نامهها صرفاً گزارشهای مالی نیستند، بلکه کلاسهای درسی در فلسفه سرمایهگذاری، اخلاق تجاری و تفکر منطقی هستند که لژیونهایی از پیروان را آموزش میدهند. تمرکز تزلزلناپذیر او بر ساختن کسبوکارهای پایدار و خلق ارزش بلندمدت، به جای تعقیب سودهای کوتاهمدت یا درگیر شدن در سرمایهگذاریهای سوداگرانه، این اعتماد را بیش از پیش تقویت میکند.
یادگیری از اشتباهات و انطباق
یک جنبه کمتر مورد توجه اما حیاتی از موفقیت بافت، توانایی عمیق او برای یادگیری از اشتباهات و تطبیق رویکرد خود بر این اساس است. او به طرز قابل توجهی در مورد اشتباهات سرمایهگذاری خود صریح است و اغلب آنها را در نامههای سهامداران خود به عنوان فرصتهای یادگیری برای خود و دیگران تشریح میکند. این صداقت فکری و تمایل به اعتراف به خطا در میان شخصیتهای برجسته نادر است.
سبک سرمایهگذاری او ایستا نبوده است. او از سرمایهگذاری کمیگرایانه و سختگیرانه «ته سیگار» روزهای اولیه تحت تأثیر گراهام، به تمرکز تحت تأثیر مانگر بر «شرکتهای فوقالعاده با قیمتهای منصفانه» تکامل یافت و حتی بعداً با انجام یک سرمایهگذاری عظیم و موفق در اپل، یک شرکت فناوری در بخشی که مدتها از آن دوری کرده بود، سازگاری خود را نشان داد. این ظرفیت برای رشد و پالایش، یکی از مشخصههای موفقیت پایدار اوست.
هوش تجاری فراتر از انتخاب سهام
در نهایت، بافت دارای درک عمیق و غریزی از عملیات کسبوکار، پویاییهای رقابتی و کیفیت مدیریت است که بسیار فراتر از تحلیل صرف قیمت سهام است. او اغلب بیان میکند که در کار خرید کسبوکارهاست، نه فقط سهام. این ذهنیت مالکانه، هر تصمیم سرمایهگذاری او را آگاه میسازد و او را به اولویتبندی شرکتهایی با اصول بنیادی قوی، مزیتهای رقابتی واضح و رهبری استثنایی سوق میدهد.
بسیاری از افراد ممکن است یک یا دو مورد از این ویژگیها را داشته باشند، شاید در ارزیابی مهارت داشته باشند، یا صبر نشان دهند. با این حال، نبوغ بافت در ترکیب نادر همه این عناصر نهفته است: مهارت تحلیلی عمیق، استقامت روانی فوقالعاده، قطبنمای اخلاقی تزلزلناپذیر، ذهنیت یادگیری مداوم و تواناییهای تخصیص سرمایه زیرکانه. علاوه بر این، ساختار منحصربهفرد برکشایر هاتاوی، به ویژه موتور قدرتمند شناوری بیمه آن و فرهنگ فراهم کردن خانهای دائمی و مستقل برای کسبوکارهای خریداری شده، یک مزیت ساختاری متمایز فراهم کرده است. این سیستم جامع و خودتقویتکننده، همافزایی فلسفه، روانشناسی، اخلاق، مزیتهای ساختاری و یک دوره زمانی فوقالعاده طولانی برای ترکیب است که تکرار آن برای دیگران بسیار دشوار بوده و جایگاه او را به عنوان موفقترین سرمایهگذار دوران خود تثبیت کرده است.
وارن بافت چه توصیههایی در رابطه با سرمایهگذاری میکند؟
وارن بافت برای دههها سخاوتمندانه خرد سرمایهگذاری خود را به اشتراک گذاشته است، عمدتاً از طریق نامههای سالانه بسیار مورد انتظار خود به سهامداران برکشایر هاتاوی و اظهارات صریحش در جلسات سالانه شرکت. توصیههای او الگوریتمهای پیچیده یا استراتژیهای معاملاتی محرمانه نیستند، بلکه اصولی جاودانه هستند که ریشه در درک تجاری، صبر، انضباط عاطفی و دیدگاه بلندمدت دارند. در حالی که برای درک پیچیده طراحی شدهاند، اصول اصلی آنها به طرز قابل توجهی برای سرمایهگذار متوسط قابل دسترس است. توصیههای بافت به طور مداوم حول چندین موضوع کلیدی میچرخد.
در چیزی که میفهمید سرمایهگذاری کنید (در «دایره صلاحیت» خود عمل کنید)
این یک توصیه بنیادی است. بافت از سرمایهگذاران میخواهد که پول خود را فقط در کسبوکارها و صنایعی سرمایهگذاری کنند که میتوانند به طور کامل درک و ارزیابی کنند. او تأکید میکند که اندازه دایره صلاحیت شما مهم نیست، بلکه دانستن مرزهای آن و ماندن در داخل آنها اهمیت دارد. پرهیز خود او از بسیاری از سهام فناوری برای سالها، تا زمانی که احساس کرد اپل را به عنوان یک شرکت محصولات مصرفی درک میکند، این اصل را نشان میدهد.
شرکتهای فوقالعاده را با قیمتهای منصفانه بخرید
بافت، با تکامل از سبک سرمایهگذاری اولیه گراهام و تحت تأثیر شدید چارلی مانگر، بر کیفیت تأکید کرد. او گفته است: «خرید یک شرکت فوقالعاده با قیمتی منصفانه بسیار بهتر از خرید یک شرکت منصفانه با قیمتی فوقالعاده است». این به معنای اولویت دادن به کسبوکارهایی با اصول بنیادی قوی، مزیتهای رقابتی پایدار (خندقهای اقتصادی) و مدیریت عالی است، حتی اگر از نظر آماری «ارزانترین» سهام موجود نباشند.
بلندمدت فکر کنید
شاید مشهورترین توصیه او اتخاذ یک افق سرمایهگذاری بلندمدت باشد. او نوشت: «دوره نگهداری مورد علاقه ما برای همیشه است» که بر باور او به خرید و نگهداری کسبوکارهای بزرگ برای بهرهمندی از رشد بنیادی آنها و قدرت ترکیب در طول زمان تأکید دارد. او از معاملات مکرر و تلاش برای زمانبندی نوسانات بازار اجتناب میکند.
بر ارزش ذاتی تمرکز کنید، نه قیمت بازار
بافت میآموزد که سرمایهگذاران باید به جای اینکه تحت تأثیر قیمت سهام روزانه نوسانی آن قرار گیرند، بر ارزش ذاتی یک شرکت، یعنی آنچه واقعاً بر اساس توانایی تولید نقدینگی آیندهاش ارزش دارد، تمرکز کنند، او اذعان میکند که بازارها میتوانند در کوتاهمدت غیرمنطقی باشند، اما معتقد است که ارزش در نهایت شناخته خواهد شد.
وقتی دیگران میترسند حریص باشید (و برعکس)
این توصیه مخالف جریان، سرمایهگذاران را تشویق میکند تا در زمانهای بدبینی بازار، زمانی که داراییهای با کیفیت ممکن است به دلیل ترس گسترده کمارزشگذاری شوند، فرصتطلب باشند. برعکس، او در زمانی که بازارها سرخوش هستند و دیگران طمع بیش از حد نشان میدهند، احتیاط را توصیه میکند. این امر مستلزم انضباط عاطفی قابل توجهی است.
از سرمایهگذاری عاطفی بپرهیزید
تصمیمات سرمایهگذاری باید بر اساس تحلیل منطقی، قضاوت تجاری صحیح و عقل سلیم باشد، نه بر اساس واکنشهای عاطفی به هیاهوی بازار یا رفتار جمعی. او در مورد گرفتار شدن در «احساسات فوقالعاده مسری که در بازار میچرخند» هشدار میدهد.
بین قیمت و ارزش تمایز قائل شوید
«قیمت آن چیزی است که میپردازید. ارزش آن چیزی است که به دست میآورید». این تمایز ساده اما عمیق، محور فلسفه اوست. هدف، به دست آوردن ارزش بیشتر از قیمتی است که میپردازید.
مدیریت ریسک و پرهیز از بدهی
بافت طرفدار قوی مدیریت ریسک محتاطانه است و به شدت علیه استفاده از اهرم برای سرمایهگذاری، به ویژه برای سرمایهگذاران فردی، توصیه میکند. یکی از ارزیابیهای صریح و مشخص او این است: «اگر باهوش باشید، به اهرم نیاز ندارید. اگر احمق باشید، شما را نابود خواهد کرد». او بر به خطر نینداختن آنچه دارید و نیاز دارید برای چیزی که ندارید و نیاز ندارید، تأکید میکند.
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
یکی از ارزشمندترین توصیههای او فراتر از بازارهای مالی است: «مهمترین سرمایهگذاری که میتوانید انجام دهید، روی خودتان است». این شامل آموزش، مهارتها و توسعه شخصی میشود.
صبر و ترکیب را درک کنید
او اغلب بر قدرت فوقالعاده ترکیب بازدهی در دورههای طولانی تأکید میکند و خاطرنشان میسازد که «یک تصمیم برنده میتواند در طول زمان تفاوت نفسگیری ایجاد کند». این امر مستلزم صبر و تعهد بلندمدت است.
در مورد تنوعبخشی
در حالی که خود بافت در برکشایر یک پرتفوی متمرکز را اداره میکند که منعکسکننده اعتقاد عمیق او به انتخابهای برترش است، او اذعان کرده است که برای اکثر سرمایهگذاران فردی که در تحلیل کسبوکار متخصص نیستند، یک رویکرد گسترده و کمهزینه منطقی است. او به طور خاص توصیه کرده است که برای اکثریت قریب به اتفاق مردم، سرمایهگذاری در یک صندوق شاخص S&P 500 کمهزینه در طول زمان بهترین اقدام است.
در مورد زمانبندی بازار و سفتهبازی
بافت به طور مداوم علیه تلاش برای زمانبندی بازار یا درگیر شدن در سفتهبازی کوتاهمدت توصیه میکند. او معتقد است که پیشبینی حرکات کوتاهمدت بازار یک کار احمقانه است. تمثیل او، «پیشبینی باران به حساب نمیآید. ساختن کشتیها مهم است»، بر آماده شدن برای شرایط مختلف با سرمایهگذاری در کسبوکارهای سالم به جای تلاش برای حدس زدن جهت بازار تأکید میکند. او از سرمایهگذاران میخواهد که بر روی اصول بنیادی زیربنایی و چشمانداز بلندمدت کسبوکارهایی که مالک آنها هستند تمرکز کنند، به جای اینکه درگیر نوسانات روزانه قیمت سهام یا هیاهوی سوداگرانه شوند.
توصیههای وارن بافت، در اصل، فراخوانی برای یک رویکرد تجاری به سرمایهگذاری است. این توصیهها در مورد یافتن میانبرها یا فرمولهای مخفی نیستند، بلکه در مورد به کارگیری اصول پایدار عقل سلیم، تحلیل دقیق، انضباط عاطفی و تمرکز ثابت بر خلق ارزش بلندمدت هستند. هدف توصیههای او توانمندسازی افراد برای تبدیل شدن به سرمایهگذاران موفق در کسبوکارها برای بلندمدت است، به جای معاملهگران کوتاهمدت سهام و این تمایزی اساسی است که زیربنای کل فلسفه اوست.
نظر وارن بافت در رابطه با ارزهای دیجیتال چیست؟
موضع وارن بافت در مورد ارزهای دیجیتال، به ویژه بیت کوین، به طور مداوم و مشهور بدبینانه، اگر نگوییم کاملاً منتقدانه، بوده است. دیدگاههای او بازتاب مستقیمی از فلسفه سرمایهگذاری دیرینه اوست که داراییهای مولد با ارزش ذاتی قابل تشخیص را در اولویت قرار میدهد، یعنی معیارهایی که به نظر او، ارزهای دیجیتال آنها را برآورده نمیکنند.
بدبینی شدید و هشدارهای بافت در رابطه با ارزهای دیجیتال
بافت هرگز از ابراز تردیدهای شدید خود در مورد دنیای رو به رشد ارزهای دیجیتال ابایی نداشته است. انتقادات او رنگارنگ و صریح بودهاند. شاید مشهورترین انتقاد او به ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۱۸ در جلسه سالانه سهامداران برکشایر هاتاوی رخ داد، جایی که او از بیت کوین به عنوان «احتمالاً مرگ موش به توان دو» یاد کرد. این تشبیه زنده بلافاصله توجه جهانی را به خود جلب کرد و به خلاصهای برای بدبینی عمیق او تبدیل شده است.
او همچنین بیت کوین را یک «توکن قمار» توصیف کرده است، که به این معناست که ارزش آن توسط سفتهبازی هدایت میشود نه هیچگونه سودمندی اقتصادی زیربنایی. شریک دیرینه او، چارلی مانگر فقید، این انزجار را به اشتراک میگذاشت و یک بار اظهار داشت که معامله در ارزهای دیجیتال «فقط جنون است.»
بافت به سرمایهگذاران هشدار داده است که ارزهای دیجیتال، به طور کلی، «به پایان بدی خواهند رسید». در یک تصویر قابل توجه از ارزیابی ارزش، بافت در سال ۲۰۲۲ اظهار داشت که اگر کسی تمام بیت کوینهای جهان را به قیمت ۲۵ دلار به او پیشنهاد دهد، آن را قبول نخواهد کرد. استدلال او عملگرایانه بود: «با آن چه کار میکردم؟ باید به هر طریقی آن را به شما میفروختم. قرار نیست کاری انجام دهد». این دیدگاه او را برجسته میکند که بیت کوین، به خودی خود، درآمد ایجاد نمیکند، کالا یا خدمات تولید نمیکند، یا هیچ خروجی ملموسی ارائه نمیدهد.
تمرکز بر داراییهای مولد در مقابل داراییهای غیر مولد
بیزاری بافت از ارزهای دیجیتال عمیقاً در فلسفه سرمایهگذاری بنیادین او ریشه دارد که تمایز تندی بین داراییهای مولد و غیر مولد قائل میشود.
داراییهای مولد، در دیدگاه بافت، آنهایی هستند که ظرفیت تولید ارزش و جریان نقدی مداوم را دارند. نمونههای این نوع دارایی شامل کسبوکارهایی است که کالا یا خدمات تولید میکنند، مزارعی که محصول میدهند، یا املاک و مستغلاتی که درآمد اجاره تولید میکنند. وقتی کسی در یک شرکت سرمایهگذاری میکند، سهمی از درآمدهای آینده آن را میخرد.
داراییهای غیر مولد، از سوی دیگر، ذاتاً درآمد یا جریان نقدی تولید نمیکنند. ارزش آنها معمولاً از این انتظار ناشی میشود که شخص دیگری در آینده حاضر به پرداخت هزینه بیشتری برای آنها باشد. طلا یک مثال کلاسیک است که بافت اغلب در این دسته استفاده میکند. او ارزهای دیجیتال را به همین ترتیب میبیند: افزایش قیمت آنها به هیچگونه خلق ارزش ذاتی بستگی ندارد. او معتقد است که ارزهای دیجیتال تنها اشیاء سفتهبازی هستند، نه گزینهای برای سرمایهگذاری.
سرمایهگذاری غیرمستقیم برکشایر هاتاوی در کریپتو؛ نشانههایی از تغییر موضع؟
با وجود موضع شخصی قوی ضد کریپتو بافت، برکشایر هاتاوی چند سرمایهگذاری انجام داده است که پیوندهای غیرمستقیمی با فضای ارزهای دیجیتال دارند، که باعث شده برخی گمانهزنی کنند که موضع شرکت ممکن است نرمتر شده باشد، هرچند لزوماً دیدگاههای خود بافت تغییر نکرده باشد.
برکشایر هاتاوی همچنان هرگز مستقیماً در هیچ ارز دیجیتالی سرمایهگذاری نکرده است. با این حال، در سال ۲۰۲۱، برکشایر هاتاوی در مجموع ۷۵۰ میلیون دلار در Nu Holdings، یک شرکت بانکداری دیجیتال برزیلی، سرمایهگذاری کرد. Nu Holdings خدمات معامله ارزهای دیجیتال را از طریق پلتفرم خود به مشتریانش ارائه میدهد. در حالی که این سرمایهگذاری برای برکشایر نسبتاً کوچک است، ارتباط آن با یک نهاد تسهیلکننده کریپتو مورد توجه قرار گرفته است.
علاوه بر این، برکشایر هاتاوی سهامی در Jefferies Financial Group Inc، یک شرکت خدمات مالی، دارد که به نوبه خود، سهم قابل توجهی در یک ETF بزرگ بیت کوین اسپات دارد. تفسیر دقیق این سرمایهگذاریهای غیرمستقیم حیاتی است. این سرمایهگذاریها در شرکتهایی هستند که در فضای فناوری مالی (مانند Nu Holdings به عنوان یک بانک دیجیتال نوآور) یا خدمات مالی سنتی (مانند Jefferies) فعالیت میکنند، نه خریدهای مستقیم ارزهای دیجیتال توسط بافت یا مدیران اصلی سرمایهگذاری برکشایر. تزهای سرمایهگذاری برای Nu Holdings یا Jefferies احتمالاً بر چشمانداز خود آن کسبوکارها متمرکز بوده است و مشارکت کریپتو آنها یک جزء از عملیات گستردهترشان بوده است تا تنها محرک سرمایهگذاری برکشایر. محتمل است که این تصمیمات سرمایهگذاری توسط مدیران سرمایهگذاری مشترک بافت، تاد کومبز (Todd Combs) یا تد وسچلر (Ted Weschler) که با درجهای از استقلال عمل میکنند، گرفته شده باشد.
نظر وارن بافت در مورد ارزهای دیجیتال عمیقاً بدبینانه باقی مانده و ادامه منطقی چارچوب سرمایهگذاری چند دههای اوست. او به دنبال کسبوکارهایی با عملیات قابل درک، قابلیتهای تولید نقدینگی ملموس و ارزش ذاتی است. از آنجا که ارزهای دیجیتال، از دیدگاه او، فاقد این ویژگیهای اساسی هستند، در قلمرو سفتهبازی قرار میگیرند، فعالیتی که او به طور مداوم در مورد آن هشدار داده است. مگر اینکه ماهیت بنیادی ارزهای دیجیتال تکامل یابد تا تعریف او از یک دارایی مولد و ارزشآفرین را برآورده کند، موضع شخصی او بعید است به طور قابل توجهی تغییر کند.
وارن بافت و کارهای بشردوستانه
میراث وارن بافت بسیار فراتر از موفقیت فوقالعاده او در دنیای سرمایهگذاری است؛ این میراث به همان اندازه با تعهد عظیم او به بشردوستی تعریف میشود. او نه تنها یکی از ثروتمندترین افراد تاریخ است، بلکه یکی از سخاوتمندترین آنها نیز هست و متعهد شده که اکثریت قریب به اتفاق ثروت خود را به اهداف خیریه ببخشد. این تعهد به طور برجستهای در بنیاد «تعهد بخشش» (The Giving Pledge) تجسم یافته است، ابتکاری که او یکی از بنیانگذاران آن بود و به دنبال الهام بخشیدن به دورهای جدید از بشردوستی در مقیاس بزرگ در میان ثروتمندترین افراد جهان است.
بنیانگذاری مشترک بنیاد تعهد بخشش (۲۰۱۰)
در سال ۲۰۱۰، وارن بافت به همراه دوستان نزدیکش، بیل و ملیندا گیتس، «تعهد بخشش» را راهاندازی کردند. این کمپین بلندپروازانه برای تشویق ثروتمندترین افراد و خانوادهها در سراسر جهان طراحی شده است تا به طور عمومی متعهد شوند که اکثریت (حداقل ۵۰ درصد) ثروت خود را به بشردوستی، یا در طول زندگی خود یا پس از مرگشان، اختصاص دهند.
«تعهد بخشش» یک قرارداد قانونی الزامآور نیست، بلکه یک تعهد اخلاقی است. امضاکنندگان تشویق میشوند نامهای بنویسند و تصمیم خود برای پیوستن را توضیح دهند و اهداف بشردوستانه خود را مشخص کنند، که اغلب در وبسایت «تعهد بخشش» منتشر میشود. این ابتکار با هدف پرورش جامعهای از بشردوستان، تشویق به گفتگو، یادگیری مشترک و حس مسئولیتپذیری بیشتر در میان کسانی که ظرفیت ایجاد تغییرات مثبت قابل توجه را دارند، انجام میشود.
تعهد و کمکهای شخصی بافت
تعهد شخصی وارن بافت به بشردوستی پیش از «تعهد بخشش» وجود داشت و حتی گستردهتر از دستورالعمل ۵۰ درصد آن است. او متعهد شده است که بیش از ۹۹ درصد از ثروت خود را، عمدتاً به شکل سهام برکشایر هاتاوی، ببخشد و وصیتنامهاش تصریح میکند که تمام ثروت او برای استفادههای بشردوستانه در نظر گرفته شده است.
ذینفع اصلی سخاوت بیاندازه بافت، بنیاد بیل و ملیندا گیتس، بزرگترین بنیاد خیریه خصوصی جهان، بوده است. او از سال ۲۰۰۶ شروع به کمکهای سالانه قابل توجهی از سهام برکشایر هاتاوی به بنیاد گیتس کرد و از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱ به عنوان یکی از معتمدان آن خدمت کرد و به شکلدهی به چشمانداز و استراتژیهای آن کمک کرد. تا سال ۲۰۲۲، کمکهای او تنها به بنیاد گیتس به مبلغ حیرتانگیز ۳۶ میلیارد دلار، با ارزش در زمان دریافت، رسیده بود.
علاوه بر کمکهایش به بنیاد گیتس، بافت همچنین کمکهای سالانه قابل توجهی به چهار بنیاد خانوادگی میکند:
- بنیاد سوزان تامپسون بافت: به افتخار همسر اول فقیدش که بر حوزههایی مانند بهداشت باروری و آموزش تمرکز دارد.
- سه بنیاد به رهبری فرزندانش: بنیاد هاوارد جی. بافت (به ریاست پسرش هاوارد، با تمرکز بر گرسنگی جهانی، کاهش درگیریها و حفاظت از محیط زیست)، بنیاد شروود (به ریاست دخترش سوزی، با حمایت از سازمانهای غیرانتفاعی عمدتاً در نبراسکا)، و بنیاد نووُ (به ریاست مشترک پسرش پیتر و عروسش جنیفر، با تمرکز بر توانمندسازی دختران نوجوان و زنان و حمایت از جوامع بومی، در میان اهداف دیگر).
تا آخرین کمک سالانه اعلام شده او در اوایل سال ۲۰۲۵ میلادی، کل کمکهای بشردوستانه مادامالعمر بافت به حدود ۵۷ میلیارد دلار رسیده بود. او معتقد است که ثروت هنگفتش، بسیار فراتر از آنچه او یا خانوادهاش میتوانند نیاز داشته باشند، میتواند به طور مؤثرتری برای مقابله با برخی از چالشبرانگیزترین مشکلات جهان، از جمله مراقبتهای بهداشتی، آموزش، کاهش فقر، گرسنگی و حل مناقشات، به کار گرفته شود.
فلسفه او در مورد ثروت و بخشش
رویکرد بافت به بشردوستی و نیکوکاری از فلسفه گستردهتر او در مورد ثروت و مسئولیتشناسی نشأت میگیرد. او بارها گفته است که «پول محصول جانبی خوب انجام دادن کارهاست» که به این معناست که انباشت ثروت به خودی خود هدف نهایی نیست. او ثروتهای بزرگ را دارای یک تعهد اجتماعی میداند و معتقد است که آنها بهتر است برای خیر جمعی استفاده شوند تا اینکه در خانوادهها انباشته شوند یا به طور کامل از طریق نسلها به ارث برسند.
رویکرد او برای تأسیس بنیاد «تعهد بخشش» به طور مشخص استراتژیک و متفکرانه بود. این شامل مذاکرات دقیق، ایجاد ائتلاف با خانواده گیتس و درک عمیق از انگیزهها و نگرانیهای بالقوه سایر میلیاردرها بود. به عنوان مثال، با درک اینکه اهداکنندگان بالقوه ممکن است در برابر قوانین تجویزی در مورد اینکه پولشان کجا باید برود مقاومت کنند، «تعهد بخشش» به گونهای ساختار یافت که به اهداکنندگان اجازه دهد اهداف خود را انتخاب کنند و بر تعهد به بخشش تمرکز کند تا دیکته کردن جزئیات چگونگی یا به چه کسی بخشیدن.
بشردوستی و نیکوکاری وارن بافت در مقیاسی متناسب با موفقیت مالی اوست و با همان دیدگاه بلندمدت و ملاحظات متفکرانهای که سرمایهگذاریهای او را مشخص میکند، به آن پرداخته میشود. بنیاد «تعهد بخشش»، به ویژه، صرفاً در مورد توزیع وجوه خود او نیست، بلکه در مورد کاتالیز کردن یک جنبش گستردهتر است، با هدف تغییر فرهنگ بخشش در میان ثروتمندترین افراد و خانوادههای جهان به سمت سخاوت و تأثیر اجتماعی بیشتر. این تلاش برای استفاده از نفوذ خود برای تغییر سیستمی در بشردوستی، یک جنبه تعیینکننده از میراث پایدار اوست.
گاهشمار زندگی و حرفه وارن بافت
در نهایت در جدول زیر یک نگاه کلی به زندگی نامه و فعالیتهای وارن بافت، موفقترین سرمایهگذار تاریخ، خواهیم انداخت.
گاهشمار زندگی و حرفه وارن بافت
سال | رویداد/دستاورد کلیدی |
۱۹۳۰ | وارن ادوارد بافت در اوماها، نبراسکا (۳۰ آگوست) متولد شد. |
۱۹۴۱ | اولین سرمایه گذاری سهام خود را در سن ۱۱ سالگی انجام داد (سهام ممتاز خدمات شهری). |
۱۹۴۳ | اولین اظهارنامه مالیاتی خود را در سن ۱۳ سالگی ثبت کرد. |
۱۹۴۷-۱۹۴۹ | در مدرسه وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا تحصیل کرد. |
۱۹۵۰ | از دانشگاه نبراسکا-لینکلن فارغ التحصیل شد. |
۱۹۵۱ | مدرک کارشناسی ارشد علوم اقتصاد را از دانشکده کسب و کار کلمبیا، تحت نظر بنجامین گراهام، دریافت کرد. |
۱۹۵۲ | با سوزان تامپسون ازدواج کرد. |
۱۹۵۴-۱۹۵۶ | برای بنجامین گراهام در شرکت گراهام-نیومن کار کرد. |
۱۹۵۶ | بافت پارتنرشیپ، با مسئولیت محدود را در اوماها تأسیس کرد. |
۱۹۵۹ | با چارلی مانگر ملاقات کرد. |
۱۹۶۲ | شروع به سرمایه گذاری در برکشایر هاتاوی، یک شرکت نساجی کرد. |
۱۹۶۵ | کنترل برکشایر هاتاوی را به دست گرفت. |
۱۹۶۷ | برکشایر هاتاوی اولین شرکت های بیمه خود را (نشنال ایندمنیتی) خریداری کرد. |
۱۹۷۰ | رئیس و مدیر عامل برکشایر هاتاوی شد. |
۱۹۷۲ | برکشایر هاتاوی شرکت آب نبات های سی را خریداری کرد. |
۱۹۸۵ | عملیات نساجی برکشایر هاتاوی را متوقف کرد. |
۱۹۸۸ | برکشایر هاتاوی سرمایه گذاری قابل توجهی در شرکت کوکا کولا انجام داد. |
۱۹۹۶ | برکشایر هاتاوی خرید جی ای آی سی او (GEICO) را تکمیل کرد (پس از سرمایه گذاری قبلی). |
۲۰۰۴ | سوزان تامپسون بافت درگذشت. |
۲۰۰۶ | با آسترید منکس ازدواج کرد. |
۲۰۰۶ | تعهد خود را برای اهدای اکثریت ثروت خود، عمدتاً به بنیاد بیل و ملیندا گیتس، اعلام کرد. |
۲۰۰۹ | برکشایر هاتاوی خرید راه آهن برلینگتون نورثرن سانتافه (BNSF) را اعلام کرد. |
۲۰۱۰ | پیمان بخشش را با بیل و ملیندا گیتس بنیانگذاری کرد. |
۲۰۱۱ | مدال آزادی ریاست جمهوری را دریافت کرد. |
۲۰۱۶ | برکشایر هاتاوی سرمایه گذاری های قابل توجهی در شرکت اپل آغاز کرد. |
۲۰۲۱ | گرگ ایبل به عنوان جانشین احتمالی بافت به عنوان مدیر عامل به طور عمومی معرفی شد. |
۲۰۲۳ | چارلی مانگر، نایب رئیس برکشایر هاتاوی و شریک قدیمی بافت، درگذشت. |
اوایل ۲۰۲۵ | اعلام بازنشستگی برنامه ریزی شده به عنوان مدیر عامل برکشایر هاتاوی تا پایان سال |
جمعبندی
سفر وارن بافت از یک پسر بچهی باهوش و با ذهن تجاری در اوماها به «پیشگوی» مورد احترام جهانی، گواهی بر قدرت پایدار مجموعهای از اصول مشخص است: تعهد تزلزلناپذیر به ارزش، خرد عمیق صبر، قدرت بنیادین یکپارچگی، انضباط عقلانیت و تمرکز بلندمدت تزلزلناپذیر. این اصول نه تنها تصمیمات سرمایهگذاری او و ساخت امپراتوری برکشایر هاتاوی را هدایت کردهاند، بلکه رویکرد او به زندگی و بشردوستی را نیز شکل دادهاند.
جایگاه منحصر به فرد او در تاریخ مالی، نه فقط به خاطر ثروت عظیمی که خلق کرده، بلکه به خاطر خردی که به اشتراک گذاشته و استانداردهایی که تعیین کرده، محفوظ است. با این حال، آزمون نهایی میراث وارن بافت، آزمونی مداوم خواهد بود. این آزمون با این سنجیده خواهد شد که آیا «روش برکشایر هاتاوی»، یعنی فرهنگ متمایز اعتماد غیرمتمرکز، فلسفه سرمایهگذاری منضبط و چارچوب اخلاقی آن، میتواند به تولید نتایج برتر و حفظ هویت منحصر به فرد خود در دهههای آینده، بدون راهنمایی مستقیم بنیانگذار نمادین خود، ادامه دهد یا خیر. این در نهایت تعیین خواهد کرد که آیا اصول او واقعاً جاودانه بودند یا به طور جداییناپذیری با نبوغ شخصی او و دوره اقتصادی خاصی که در آن شکوفا شد، مرتبط بودند. صرف نظر از آن نتیجه، تأثیر او به عنوان یک سرمایهگذار، یک رهبر کسبوکار و یک فرد نیکوکار، چشمانداز سرمایهداری مدرن را به طور غیرقابل بازگشتی شکل داده است.
سوالات متداول
بله، میتوان گفت که بافت بهنوعی موفقترین سرمایهگذار تاریخ بازارهای مالی محسوب میشود.
چارلی مانگر شریک و دوست صمیمی وارن بافت بود که بافت او را در سال ۱۹۵۹ ملاقات کرد و تا زمان مرگ او در سال ۲۰۲۳ این دو در کنار یکدیگر فعالیت کردند.
تا نیمه اول سال ۲۰۲۵، ثروت بافت چیزی در حدود ۱۵۴ میلیارد دلار تخمین زده شده است.
بافت از منتقدان سرسخت ارزهای دیجیتال است و این نوع دارایی را یک دارایی غیرمولد میداند.
از آنجا که بافت در شهری کوچک در ایالات نبراسکا به نام اوماها به دنیا آمد و در آنجا زندگی کرد و توانست به موفقیتهای شگفتانگیز در حوزه سرمایهگذاری برسد، به او لقب پیشگوی اوماها داده شده است.
سهامهایی چون کوکا کولا، امریکن اکسپرس و اپل از جمله معروفترین سهامهایی هستند که بافت روی آنها سرمایهگذاری کرده است.