مقایسه ریپل و استلار؛ کدام ارز برای خرید بهتر است؟

در جهانی که انتقال پول بین کشورها و تبدیل ارز با سرعت کم و هزینه زیاد انجام میشود، فناوری بلاکچین راهی نو برای جابهجایی ارزش ارائه کرده است. دو پروژه ریپل (Ripple) و استلار (Stellar) که ریشه در تجربه مشترک بنیانگذارشان دارند، هر یک در تلاشاند این مسیر را هموارتر کنند. اما این دو شبکه از نظر اهداف، فناوری و میزان پذیرش تفاوتهای بسیاری دارند و هر کدام مخاطبان ویژهای را هدف گرفتهاند.
یکی با بانکها و غولهای مالی همپیمان شده و دیگری به دنبال توانمندسازی افراد و جمعیت محروم از خدمات بانکی است. برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری روی این ارزها، باید هر دو پروژه را از جنبههای مختلف شامل تاریخچه، فناوری، مدل اقتصادی، موارد استفاده، پذیرش در بازار، جایگاه حقوقی و چشمانداز آینده، بررسی کنیم.
تفاوت در ماموریت و هدف

شبکه ریپل و استلار هر دو توسط «جد مککالب» (Jed McCaleb) راهاندازی شدهاند، اما فلسفه شکلگیری و مخاطبان هدف آنها تفاوت دارد.
ماموریت اصلی شرکت ریپل (Ripple) به طور واضح بر بخش تجاری متمرکز است: ممکن ساختن پرداختهای دیجیتال جهانی سازگار با قوانین، شفاف و با کارایی بالا برای موسسات مالی.
هدف ریپل، ساختن پلی میان سیستم مالی سنتی (TradFi) و فناوری بلاکچین است. ریپل مستقیما ناکارآمدیهای سیستمهای قدیمی مانند سوئیفت (SWIFT) را هدف قرار داده است؛ سیستمهایی که در آنها تسویه حسابهای بینالمللی میتواند روزها طول بکشد و هزینههای گزافی داشته باشد.
ریپل با استفاده از توکن XRP، تسویه حساب آنی (بین ۳ تا ۵ ثانیه) با کارمزدی ناچیز (اغلب کمتر از ۰.۰۱ دلار) را ممکن میسازد. مزیت اصلی این مدل، آزاد کردن میلیاردها دلار سرمایهای است که در حال حاضر در حسابهای پیشتامین شده (Nostro/Vostro) در سراسر جهان قفل شدهاند.
از سوی دیگر، ماموریت بنیاد توسعه استلار یک هدف فلسفی و غیرانتفاعی است: «ایجاد دسترسی عادلانه به سیستم مالی جهانی».
استلار به عنوان یک بلاکچین عمومی، غیرمتمرکز و منبع باز، طراحی شده است تا ابزارهایی شبیه به «پول نقد» ارائه دهد که سریعتر، ارزانتر و از نظر مصرف انرژی بهینهتر هستند. مخاطبان هدف استلار، بانکها و موسسات بزرگ نیستند، بلکه افراد، کسبوکارهای کوچک و متوسط و به ویژه جمعیت «بدون بانک» در بازارهای نوظهور هستند.
بررسی الگوریتمهای اجماع

هر دو شبکه ریپل و استلار بر پایههای فنی مشابهی بنا شدهاند. هر دو از نوعی فناوری دفتر کل توزیع شده استفاده میکنند که برخلاف بیت کوین، قابلیت استخراج ندارد.
این طراحی مشترک منجر به مزایای مشابهی شده است: هر دو شبکه قادر به پردازش تراکنشها در حدود ۳ تا ۶ ثانیه هستند و کارمزد انجام این تراکنشها کسری ناچیز از یک سنت است.
الگوریتم اجماع ریپل (RPCA)
بلاک چین ریپل از «الگوریتم اجماع پروتکل ریپل» (RPCA) استفاده میکند که مدلی مبتنی بر اعتماد است. در این سیستم، تراکنشها توسط مجموعهای از اعتبارسنجهای مورد اعتماد (Validators) تایید میشوند.
این اعتبارسنجها در «لیست نودهای منحصربهفرد» (UNL) تعریف شدهاند. این ساختار، شبکه ریپل را به یک «دفتر کل مجاز» تبدیل میکند که طبیعتی کنترلشدهتر و متمرکزتر دارد.
پروتکل اجماع استلار (SCP)
استلار در مقابل، از «پروتکل اجماع استلار» (SCP) استفاده میکند. این پروتکل، اولین پیادهسازی اثباتشده از یک مدل نظری پیشرفته به نام «توافق بیزانس فدرال» است.
SCP یک شبکه باز و بدون نیاز به مجوز است. هر کسی میتواند یک نود اعتبارسنج راهاندازی کند. هر نود مجموعهای از نودهای دیگر را که به آنها اعتماد دارد انتخاب میکند. اجماع نهایی در شبکه، نه توسط یک مرجع مرکزی، بلکه از طریق همپوشانی ریاضی این مجموعههای اعتماد به دست میآید.
کدام یک واقعا غیرمتمرکزتر است؟
بر اساس تعاریف فنی، پروتکل SCP استلار به دلیل مدل باز و فدرال خود، به طور قابل توجهی غیرمتمرکزتر از مدل مبتنی بر UNL ریپل در نظر گرفته میشود.
با این حال، این تحلیل یک جنبه کلیدی دارد. متمرکز بودن بیشتر ریپل یک «اشکال» فنی نیست، بلکه یک «ویژگی» طراحی شده است. مخاطبان هدف ریپل، یعنی بانکها و موسسات مالی بزرگ به دنبال یک شبکه کاملا باز و غیرقابل کنترل نیستند؛ آنها به امنیت، انطباقپذیری با قوانین و قابلیت کنترل نیاز دارند. مدل RPCA این اطمینان را برای آنها فراهم میکند.

در مقابل، مخاطبان استلار (افراد و فینتکها) دقیقا به یک شبکه باز، عمومی و بدون نیاز به مجوز نیاز دارند تا بتوانند بدون مانع، نوآوری کنند. بنابراین، سطح تمرکززدایی هر شبکه، دقیقا متناسب با ماموریت و مخاطب هدف آن مهندسی شده است.
توکنومیکس و نحوه عرضه
عرضه کل ریپل به ۱۰۰ میلیارد توکن محدود شده است که همگی در ابتدای راهاندازی شبکه ایجاد شدند. مدل اقتصادی XRP به گونهای ضد تورمی طراحی شده است. کارمزد ناچیز هر تراکنش (که معمولا حدود ۰.۰۰۰۰۱ XRP است) دریافت نمیشود، بلکه سوزانده میشود. این مکانیزم به مرور زمان و با افزایش استفاده از شبکه، به طور بسیار آهسته کل عرضه XRP را کاهش میدهد.
در سال ۲۰۱۷، شرکت ریپل برای ایجاد شفافیت و قابلیت پیشبینی در عرضه، ۵۵ میلیارد از XRPهای در اختیار خود را در یک سیستم امانی مبتنی بر قرارداد هوشمند قفل کرد. طبق این برنامه، ماهانه ۱ میلیارد توکن از این قفل آزاد میشود تا برای فروش در بازار یا توسعه مشارکتها استفاده شود. تا نوامبر ۲۰۲۵ (آبان ۱۴۰۴)، حدود ۳۵ میلیارد XRP همچنان در این سیستم امانی باقی مانده است.
عرضه اولیه استلار نیز ۱۰۰ میلیارد توکن بود. با این حال، در یک اقدام قابل توجه در سال ۲۰۱۹، بنیاد توسعه استلار اعلام کرد که حدود نیمی از کل عرضه را سوزانده است. این اقدام عرضه کل XLM را برای همیشه به ۵۰ میلیارد توکن کاهش داد.
استلار در ابتدا دارای یک مکانیزم تورم داخلی سالانه ۱ درصد بود که به هولدرها پاداش میداد. اما این مکانیزم نیز در سال ۲۰۱۹ با رای جامعه حذف شد. در نتیجه، عرضه XLM اکنون کاملا ثابت و بدون تورم است.
یک ویژگی جالب در شبکه استلار، الزام به داشتن حداقل موجودی (در حال حاضر یک XLM) برای فعالسازی هر کیف پول است. این اقدام ساده، از ایجاد حسابهای اسپم و سربار اضافی بر روی شبکه جلوگیری میکند.
مقایسه ریسکهای ریپل و استلار
هر دو پروژه با انتقاداتی در مورد تمرکز عرضه مواجه هستند، اما ماهیت این ریسکها متفاوت است.
ریسک ریپل: ریسک اصلی XRP، کنترل شرکت ریپل بر حساب امانی و آزادسازی ماهانه ۱ میلیارد توکن است. منتقدان همواره نگران بودهاند که این آزادسازیها میتواند منجر به «دامپ» (فروش ناگهانی) در بازار و سرکوب قیمت شود.
با این حال، دادهها نشان میدهد که بازار تا حد زیادی این آزادسازیهای ماهانه را هضم کرده است. شرکت ریپل به طور معمول بخش بزرگی از توکنهای آزاد شده که در آن ماه استفاده نشدهاند (معمولا ۷۰ تا ۸۰ درصد) را مجددا به یک حساب امانی جدید بازمیگرداند و قفل میکند.

ریسک استلار: بخش قابل توجهی از عرضه XLM همچنان در اختیار بنیاد توسعه استلار قرار دارد. اما دادهها نشان میدهند که ۱۰ کیف پول برتر شبکه استلار، حدود ۸۰ درصد از کل عرضه در گردش XLM را کنترل میکنند.
این تحلیل، سرمایهگذار را در برابر یک انتخاب کلیدی قرار میدهد: کدام نوع ریسک تمرکز را ترجیح میدهید؟ ریسک ریپل، یک ریسک شرکتی، شفاف و قابل پیشبینی است؛ تصمیمات توسط یک نهاد مشخص (ریپل لبز) با انگیزههای تجاری روشن و تحت نظارت رگولاتورها گرفته میشود.
در مقابل، ریسک استلار، یک ریسک مبهم و مربوط به تمرکز است؛ هویت و انگیزههای پشت این ۱۰ کیف پول برتر کاملا مشخص نیست و میتواند ناشی از تصمیمات بنیاد SDF یا صرفا نهنگهای اولیه ناشناس باشد.
موارد استفاده و پذیرش
اکوسیستم ریپل حول دو محصول اصلی میچرخد: ریپلنت (RippleNet) و نقدینگی در لحظه (ODL).

لیست شرکای ریپل چشمگیر است و شامل نامهای بزرگی در سیستم مالی سنتی مانند بانک آمریکا (Bank of America)، بانک سانتاندر (Santander)، اسبیآی هولدینگز (SBI Holdings) ژاپن و امریکن اکسپرس (American Express) میشود.
اما در اینجا یک نکته وجود دارد که سرمایهگذاران باید از آن آگاه باشند: همکاری با ریپلنت لزوما به معنای استفاده از توکن XRP نیست.
بسیاری از این بانکها تنها از نرمافزار پیامرسان پیشرفته ریپلنت استفاده میکنند تا جایگزین بهتری برای سیستم قدیمی سوییفت داشته باشند، اما به دلیل نوسانات قیمتی و عدم قطعیت قانونی (که اکنون تا حد زیادی حل شده)، از XRP به عنوان «پل ارزی» استفاده نمیکنند.
ارزش بنیادی واقعی توکن XRP به پذیرش محصول ODL گره خورده است. ODL سیستمی است که به طور خاص نیازمند استفاده از XRP برای ایجاد نقدینگی فوری و انتقال ارزش بین دو ارز فیات است. بنابراین، سرمایهگذاران هوشمند نباید صرفا «تعداد بانکهای همکار» را بشمارند، بلکه باید «حجم واقعی معاملات ODL» را رصد کنند.
در مقابل، استراتژی استلار کاملا متفاوت است. این بنیاد به جای تمرکز بر بانکهای سنتی، بر مشارکت با غولهای فینتک مدرن و ایجاد زیرساخت برای پول دیجیتال تمرکز کرده است.

مانیگرام (MoneyGram): این مهمترین همکاری استلار است. این مشارکت یک شبکه جهانی برای تبدیل رمزارز به پول نقد (و برعکس) در بیش از ۱۷۰ کشور جهان ایجاد کرده است. این سیستم به یک کاربر در کنیا اجازه میدهد تا USDC (که بر بستر استلار ارسال شده) را دریافت کند و فورا آن را در نزدیکترین شعبه مانیگرام به شیلینگ کنیا تبدیل و به صورت نقد دریافت کند. این یک کاربرد واقعی و ملموس است.
قطب استیبل کوینها: استلار به سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از پلتفرمهای اصلی برای انتقال استیبل کوینهای دلاری است.
- USDC (سرکل): حجم عظیمی از پرداختهای جهانی با USDC بر بستر سریع و ارزان استلار انجام میشود.
- PYUSD (پیپال): پیپال (PayPal) نیز استیبل کوین دلاری خود را بر روی شبکه استلار راهاندازی کرده است. این اقدام، شبکه استلار را به طور بالقوه به ۴۰۰ میلیون کاربر و ۳۵ میلیون فروشنده در شبکه پیپال متصل میکند.
علاوه بر این، شرکت ویزا (Visa) نیز شبکه استلار را به عنوان یکی از شبکههای مورد تایید خود برای پرداخت دلارهای دیجیتال (استیبل کوینها) پذیرفته است.
تحلیل این مشارکتها نشان میدهد که مدل استلار در حال حاضر کاربردیتر و ملموستر است. به جای تلاش برای فروش توکن بومی خود (XLM) به بانکها، استلار بر تبدیل شدن به پلتفرم اصلی برای انتقال داراییهای دیگر تمرکز کرده است. این استراتژی باعث افزایش استفاده واقعی و روزمره از شبکه میشود، حتی اگر این استفاده مستقیما قیمت XLM را پامپ نکند (اگرچه XLM همچنان برای پرداخت کارمزد تمام این تراکنشها ضروری است).
فناوریهای پیشرفته و چشمانداز آینده ریپل و استلار
بزرگترین نقطه واگرایی ریپل و استلار در چشمانداز آینده آنها نهفته است.
پلتفرم اختصاصی CBCD ریپل
ریپل معتقد است که آینده پول، نه در ارزهای دیجیتال خصوصی، بلکه در ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) نهفته است.
این شرکت یک پلتفرم اختصاصی CBDC توسعه داده است که به بانکهای مرکزی اجازه میدهد تا ارز دیجیتال ملی خود را مدیریت، ضرب و توزیع کنند. ریپل در حال حاضر به طور فعال با چندین بانک مرکزی در سراسر جهان، از جمله پالائو، بوتان و مونتهنگرو، برای آزمایش و راهاندازی CBDCهای ملی همکاری میکند.

اما نقش XRP در این میان چیست؟ در دنیایی که دهها CBDC مختلف (دلار دیجیتال، یورو دیجیتال، ین دیجیتال و غیره) وجود دارد، این سیستمها همچنان از هم جدا و مانند سیلوهای ایزوله هستند. برای تبادل آنی دلار دیجیتال با ین دیجیتال، یک «پل ارزی» سریع و ارزان مورد نیاز است. ریپل، توکن XRP را به عنوان این پل ایدهآل برای ایجاد قابلیت همکاری بین CBDCهای مختلف معرفی میکند.
برخلاف تصور رایج، CBDCها رقیب ریپل نیستند، بلکه مشتری بالقوه آن هستند. CBDCها مشکل نقدینگی بینالمللی را حل نمیکنند؛ آنها فقط پول فیات را دیجیتالی میکنند. این XRP است که برای تسویه حساب بین این سیستمهای بسته طراحی شده است.
پلتفرم قرارداد هوشمند سوروبان (Soroban) استلار
در مقابل، بزرگترین و هیجانانگیزترین تحول در اکوسیستم استلار در سال ۲۰۲۵، راهاندازی کامل پلتفرم قرارداد هوشمند «سوروبان» (Soroban) است. سوروبان یک پلتفرم قرارداد هوشمند کامل (Turing-complete) است که با هدف مقیاسپذیری، کارایی و امنیت برای توسعهدهندگان ساخته شده است.

برخلاف اتریوم که از ماشین مجازی اتریوم و زبان سالیدیتی (Solidity) استفاده میکند، سوروبان بر پایه فناوریهای مدرنتری بنا شده است. این پلتفرم از وباسمبلی (WASM) استفاده میکند و قراردادها عمدتا به زبان قدرتمند Rust نوشته میشوند.
این انتخابهای فنی به استلار اجازه میدهد تا از مشکلات مزمن مقیاسپذیری و هزینههای بالای شبکه اتریوم اجتناب کند و به رقیبی جدی برای پلتفرمهای لایه یک با کارایی بالا مانند سولانا تبدیل شود.
راهاندازی سوروبان، استلار را از یک شبکه پرداخت ساده به یک اکوسیستم کامل برای امور مالی غیرمتمرکز، NFTها و انواع برنامههای غیرمتمرکز کاربردی تبدیل میکند.
این دو چشمانداز، دو مسیر سرمایهگذاری کاملا متضاد را ارائه میدهند. سرمایهگذاری در XRP، یک شرطبندی بر این باور است که سیستم مالی سنتی (بانکها و بانکهای مرکزی) باقی میماند و برای مدرن شدن به یک ابزار رگوله شده (XRP) نیاز دارد.
سرمایهگذاری در XLM، یک شرطبندی بر این باور است که آینده امور مالی در پلتفرمهای باز، قراردادهای هوشمند و دیفای (که سوروبان امکان آن را میدهد) ساخته خواهد شد و غولهای فینتک (مانند پیپال و ویزا) برندگان نهایی این تحول خواهند بود.
وضعیت حقوقی و نظارتی
در دسامبر ۲۰۲۰ (آذر ۱۳۹۹)، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) شکایتی را علیه شرکت ریپل و دو تن از مدیران ارشد آن تنظیم کرد. اتهام اصلی، فروش ۱.۳ میلیارد دلار اوراق بهادار ثبت نشده در قالب توکنهای XRP بود.

این پرونده قضایی برای نزدیک به پنج سال، به عنوان بزرگترین مانع بر سر راه پذیرش XRP و عامل اصلی عدم قطعیت نه تنها برای ریپل، بلکه برای کل صنعت ارزهای دیجیتال در ایالات متحده شناخته میشد.
تا نوامبر ۲۰۲۵ (آبان ۱۴۰۴)، این پرونده پر سروصدا به طور کامل خاتمه یافته و حلوفصل شده است. نتیجه نهایی، یک «پیروزی نسبی قاطع» برای ریپل تلقی میشود.
در یک حکم تاریخی، دادگاه فدرال اعلام کرد که فروش XRP توسط ریپل در صرافیها به عموم مردم (یعنی معاملات بازار ثانویه)، مصداق قرارداد سرمایهگذاری (اوراق بهادار) محسوب نمیشود.
دادگاه تنها فروش مستقیم توکنها توسط ریپل به خریداران نهادی را به عنوان فروش اوراق بهادار شناسایی کرد. در نهایت، ریپل با پرداخت جریمهای معادل ۱۲۵ میلیون دلار موافقت کرد؛ مبلغی که در مقایسه با ۲ میلیارد دلار درخواستی اولیه SEC، بسیار ناچیز بود.
«شفافیت رگولاتوری» برای XRP
این حکم، ابهامی را که سالها بر سر XRP سایه افکنده بود، برطرف کرد. XRP اکنون به یکی از معدود داراییهای دیجیتال بزرگ (در کنار بیت کوین) تبدیل شده است که دارای «شفافیت رگولاتوری» منحصر به فردی در خاک ایالات متحده است.
این شفافیت بلافاصله منجر به لیست شدن مجدد XRP در صرافیهای بزرگ آمریکایی مانند کوینبیس و کراکن شد و به طور قابلتوجهی حجم معاملات نهادی را افزایش داد.
تاثیر بر استلار (XLM)
اگرچه استلار هرگز به طور مستقیم درگیر پرونده قضایی با SEC نشد اما از پیروزی ریپل نفع کامل برد. این حکم یک چارچوب قانونی روشن برای داراییهای مشابه که با اهداف کاربردی (و نه صرفا سرمایهگذاری) ایجاد شدهاند، فراهم کرد.
مهمترین پیامد این شفافیت، نه فقط برای قیمت، بلکه برای پذیرش نهادی بود. تاییدیه SEC برای صندوق قابل معامله در بورس (ETF) شرکت هشدکس که به آن اجازه داده شد تا هم ریپل و هم استلار را در سبد خود نگهداری کند، یک نقطه عطف رگولاتوری است.
این اقدام نشان میدهد که SEC، پس از درسهای پرونده ریپل، هر دو دارایی را برای حضور در محصولات سرمایهگذاری سنتی و در دسترس عموم، به اندازه کافی «امن» میداند.
بازار و عملکرد قیمتی

بررسی عملکرد قیمتی و حجم بازار دو ارز برای سرمایهگذاران اهمیت دارد. در کنفرانس Meridian ۲۰۲۵ اعلام شد ارزش بازار توکن XLM حدود ۱۲ میلیارد دلار است و در سال گذشته قیمت آن بیش از ۳۰۰ درصد رشد داشته است.
میزان ارزش کل قفلشده در دیفای استلار نیز با رشد ۲۰۰ درصدی به حدود ۱۵۰ میلیون دلار رسیده است. این ارقام نشان میدهد برنامههای دیفای و توکنهای دارایی واقعی توجه سرمایهگذاران جدیدی را جلب کرده است.
از سوی دیگر، ارزش کل بازار XRP بسیار بزرگتر است و در رتبه بالای بازار قرار دارد. ریپل طی دورهای طولانی با نوسانات شدید مواجه بود؛ اما پس از حل پرونده SEC و رشد پذیرش در مراکز مالی، بسیاری از تحلیلگران انتظار دارند ثبات بیشتری پیدا کند.
همچنین سهم XRP از بازار حوالههای بانکی بسیار بزرگ است و استفاده از ODL در حال افزایش است. با این حال، قیمت XRP بهدلیل عرضه ثابت و مدیریت توسط ریپل، ممکن است تحت تأثیر تصمیمات این شرکت قرار گیرد. استفاده از RLUSD و رشد استفاده در دیفای میتواند عامل رشد آینده باشد.
مزایا و معایب برای سرمایهگذاران
آگاهی از مزایا و معایب هر پروژه در کنار ویژگیهای آن، میتواند به سرمایهگذار در تصمیمگیری برای خرید این آلت کوینها کمک کند. در ادامه به مزایا و معایب هر کدام از این دو پروژه میپردازیم:
مزایای ریپل
- سرعت و هزینه پایین: تراکنشها در چند ثانیه و با هزینه ناچیز انجام میشود.
- پذیرش بانکی گسترده: همکاری با صدها بانک و موسسه مالی در بیش از ۷۰ بازار به گسترش کاربرد ریپل کمک کرده است.
- کاهش نیاز به نقدینگی: ODL با حذف حسابهای پیشپرداخت میتواند میلیاردها دلار از سرمایه راکد را آزاد کند.
- بلاکچین سازگار با محیط زیست: مصرف انرژی سالانه XRPL حدود ۴۹۳٬۰۰۰ کیلووات ساعت است و اولین بلاکچین خنثی از نظر کربن محسوب میشود.
- پشتیبانی از استیبل کوین RLUSD: ریپل با همکاری مسترکارت از RLUSD برای تسویه کارتهای اعتباری استفاده میکند و این نشانه یکپارچهسازی با سیستم مالی سنتی است.
معایب ریپل
- تمرکز مالکیت: بخش بزرگی از توکنهای XRP در اختیار ریپل لبز است که نگرانیهایی درباره تمرکز و احتمال عرضه ناگهانی ایجاد میکند.
- ریسک حقوقی: با وجود پایان پرونده SEC، امکان نظارت و دعوی جدید وجود دارد و تصمیمهای نهادهای نظارتی میتواند بر قیمت تأثیر بگذارد.
- وابستگی به سازمانها: موفقیت بلندمدت XRP به پذیرش بانکها و موسسات وابسته است؛ اگر رقبا یا قوانین جدید راهکارهای متفاوتی ارائه دهند، رشد شبکه ممکن است کاهش یابد.
مزایای استلار
- فراگیری مالی: تمرکز استلار بر خدماترسانی به کاربران بدون بانک و پرداختهای خرد باعث شده است در پروژههای بشردوستانه و کشورهای در حال توسعه مورد استفاده قرار گیرد.
- ساختار غیرانتفاعی و شفاف: کاهش عرضه به ۵۰ میلیارد و عدم وجود عملیات استخراج موجب شده است نگرانی درباره تمرکز مالکیت کمتر باشد
- شبکه گسترده رمپهای نقدی: همکاری با مانیگرام و کیفپولها امکان تبدیل آسان رمزارز به پول نقد را در ۱۷۰ کشور فراهم کرده است.
- قراردادهای هوشمند قدرتمند: سوروبان بهعنوان سکوی قرارداد هوشمند امکان توسعه برنامههای دیفای و توکنهای RWA را فراهم کرده و به رشد TVL شبکه کمک کرده است.
- مصرف انرژی پایین: مصرف برق سالانه استلار حدود ۴۸۱٬۰۰۰ کیلووات ساعت و انتشار کربن آن معادل ۳۳.۷ خانه آمریکایی است و بنیاد برای حذف ردپای کربنی تلاش میکند.
معایب استلار
- رقابت با غولهای دیگر: شبکههای بزرگتری مثل ریپل، ویزا و سایر بلاکچینها در حوزه پرداخت وارد شدهاند و ممکن است سهم بازار استلار را محدود کنند.
- حجم بازار و نقدینگی کمتر: با ارزش بازار کوچکتر (حدود ۱۲ میلیارد دلار در ۲۰۲۵)، XLM نسبت به XRP نوسانات بیشتری دارد و ممکن است نقدشوندگی کمتری داشته باشد.
- پروژههای دیفای کوچک: هرچند سوروبان راهاندازی شده، اما اکوسیستم دیفای استلار نسبت به شبکههای بزرگتری مثل اتریوم یا زنجیره بیانبی کوچک است و ممکن است زمان ببرد تا توسعهدهندگان بیشتری جذب کند.
جمعبندی
در نهایت، انتخاب بین ریپل و استلار، انتخاب بین دو فلسفه سرمایهگذاری کاملا متفاوت است. ریپل (XRP)، با پیروزی درخشان در دادگاه SEC اکنون به عنوان یک دارایی رگوله شده، امن و نهادی در بازار شناخته میشود. سرمایهگذاری در XRP، شرطبندی بر ادغام با سیستم مالی سنتی و این باور است که بانکها و بانکهای مرکزی برای مدرنسازی خود، به یک پل ارتباطی سازگار با قوانین (XRP) نیاز خواهند داشت.
در مقابل، استلار (XLM) با راهاندازی پلتفرم قدرتمند سوروبان در حال یک دگردیسی کامل است. این پروژه از یک شبکه پرداخت ساده، به یک رقیب جدی در حوزه دیفای و قراردادهای هوشمند تبدیل شده است. سرمایهگذاری در XLM، شرطبندی بر جایگزینی سیستم سنتی توسط یک اکوسیستم مالی باز، با پشتیبانی غولهای فینتک آیندهنگر مانند پیپال و ویزا است. انتخاب شما به این بستگی دارد که کدام آینده مالی را محتملتر میدانید: تکامل سیستم قدیمی یا انقلاب سیستم جدید.
سوالات متداول
بله، میانگین زمان نهایی شدن تراکنش در ریپل بین ۳ تا ۵ ثانیه است و شبکه حدود ۱٬۵۰۰ تراکنش در ثانیه پردازش میکند، در حالی که استلار در حدود ۶ ثانیه به اجماع میرسد و ۱٬۰۰۰ عملیات در هر دفتر انجام میدهد.
استلار بهدلیل هزینه بسیار پایین (۰.۰۰۰۰۱ لومن در هر تراکنش) و تمرکز بر کاربران بدون بانک، گزینه بهتری برای پرداختهای خرد و حوالههای کوچک است.
بله، در آگوست ۲۰۲۵، کمیسیون بورس آمریکا و ریپل توافق کردند پرونده چندین ساله را خاتمه دهند و شرکت ۱۲۵ میلیون دلار جریمه پرداخت کرد. با این حال، نظارتهای بعدی ممکن است ادامه یابد.
بله. XRP و XLM ماموریتهای متفاوتی دارند و میتوانند مکمل یکدیگر باشند. سرمایهگذاران ممکن است بخشی از دارایی خود را به ریپل برای بهرهبردن از رشد در حوزه بانکی و بخشی را به استلار برای بهرهبردن از رشد در بازارهای درحالتوسعه اختصاص دهند.



