خالقان اتریوم چه کسانی هستند؟ آشنایی با بنیانگذاران ETH

اتریوم، دومین بلاک چین بزرگ جهان، تنها حاصل نبوغ یک نفر نیست، بلکه نتیجه همفکری گروهی از نوآوران، متفکران و علاقهمندان به کریپتو از سراسر دنیاست. داستان پیدایش اتریوم، از ذهن خلاق ویتالیک بوترین آغاز شد و با همکاری چهرههایی مانند گوین وود، جوزف لوبین و چارلز هاسکینسون به واقعیت پیوست. هر یک از بنیانگذاران این پروژه بزرگ، نقشی بیبدیل در شکلگیری زیرساختی ایفا کردند که امروز زیربنای وب ۳ و دنیای امور مالی غیرمتمرکز است. برای آشنایی با خالقان اتریوم، نقش هرکدام از آنها در این پروژه و میراث ماندگار آنها، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
نحوه پیدایش اتریوم
برای درک جرقه انقلابی اتریوم (Ethereum)، ابتدا باید دنیایی را که این پروژه در آن متولد شد، درک کنیم؛ دنیایی که تحت سلطه بیت کوین بود. تا سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۳، بیت کوین به طور قاطع امکانپذیری یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز را اثبات کرده بود. ساتوشی ناکاموتو با استفاده از ترکیبی نوآورانه از رمزنگاری، شبکهسازی همتا به همتا و یک مکانیسم اجماع به نام اثبات کار (Proof-of-Work)، مشکل «خرج کردن دوباره» (Double-spending) را بدون نیاز به بانک یا یک نهاد مرکزی حل کرده بود. این یک دستاورد تاریخی بود.
با این حال، برای جامعه نوظهور توسعهدهندگان، طراحی بیت کوین با وجود ظرافت، ذاتاً محدود بود. زبان اسکریپتنویسی آن عمداً ساده طراحی شده بود تا عمدتاً یک نوع تراکنش را پردازش کند: انتقال بیت کوین. این زبان میتوانست برخی تنظیمات ابتدایی چندامضایی را مدیریت کند، اما از یک پلتفرم برنامهنویسی همهمنظوره بسیار فاصله داشت. تلاش برای ساخت اپلیکیشنهای پیچیده بر بستر بیت کوین مانند این بود که بخواهید با یک ماشینحساب، رمان بنویسید. توسعهدهندگان مجبور بودند برای هر اپلیکیشن جدید، بلاک چینهای کاملاً جدیدی ایجاد کنند؛ فرآیندی که ناکارآمد، پراکنده و ناامن بود. اینجا بود که یک برنامهنویس جوان به نام ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin)، فرصتی را نه برای یک بهبود ساده، بلکه برای یک تغییر پارادایم دید.
مغز متفکر بلاک چین اتریوم: ویتالیک بوترین

در قلب داستان پیدایش اتریوم، یک ذهن خارقالعاده و منحصربهفرد قرار دارد: ویتالیک بوترین. بوترین، یک برنامهنویس و نویسنده روسی-کانادایی، سفر خود را به دنیای فناوری غیرمتمرکز در دوران نوجوانی آغاز کرد. او که از ذهنی ریاضیدان برخوردار بود و به سرعت از تحصیلات متعارف خسته شد، در سال ۲۰۱۱ توسط پدرش با بیت کوین آشنا شد. اگرچه در ابتدا به دنیای ارزهای دیجیتال تردید داشت، اما کنجکاوی او بهزودی به یک وسواس تمامعیار تبدیل شد. او از توانایی نادری برخوردار بود که نه تنها مکانیک فنی بیت کوین، بلکه پیامدهای فلسفی عمیق آن را برای امور مالی، حکمرانی و جامعه درک میکرد.
ایدهای که به واقعیت پیوست
ایده محوری بوترین که بعدها به اتریوم تبدیل شد، به طرز فریبندهای ساده و در عین حال عمیقاً قدرتمند بود: چه میشد اگر بلاک چین میتوانست کارهای بیشتری انجام دهد؟ چه میشد اگر بلاک چین به جای اینکه ابزاری تخصصی برای یک کاربرد واحد (پول دیجیتال) باشد، به یک پلتفرم عمومی برای هر اپلیکیشنی تبدیل شود؟ بوترین بلاک چین جدیدی را تصور کرد که یک زبان برنامهنویسی داخلی و «تورینگ-کامل» (Turing-complete) داشته باشد. در علوم کامپیوتر، به سیستمی «تورینگ-کامل» گفته میشود که بتوان از آن برای شبیهسازی هر ماشین تورینگی استفاده کرد؛ یعنی با داشتن زمان و حافظه کافی، میتواند هر مسئله محاسباتی را حل کند. این ویژگی به توسعهدهندگان اجازه میدهد «قراردادهای هوشمند» (smart contracts) را بنویسند و اجرا کنند؛ قراردادهایی خوداجرا که شرایط توافق مستقیماً در کد نوشته شده است. این قراردادها دقیقاً همانطور که برنامهریزی شدهاند، بدون هیچگونه احتمال قطعی، سانسور، تقلب یا دخالت شخص ثالث اجرا میشوند. این قراردادها روی یک ماشین مجازی غیرمتمرکز و جهانی به نام «ماشین مجازی اتریوم» (EVM) قرار میگرفتند که برای همه قابل دسترسی بود.
این فقط به معنای ایجاد یک ارز دیجیتال انعطافپذیرتر نبود، بلکه به معنای ایجاد یک زیربنای جدید برای اینترنت بود. به جای اینکه اپلیکیشنها روی سرورهای متمرکز متعلق به شرکتهایی مانند گوگل یا آمازون اجرا شوند، میتوانستند روی یک شبکه توزیعشده که توسط هزاران کامپیوتر در سراسر جهان نگهداری میشود، اجرا شوند. این امر به ظهور «اپلیکیشنهای غیرمتمرکز» (dApps)، «سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز» (DAOs) و یک سیستم مالی کاملاً جدید (DeFi) منجر میشد. ارز دیجیتال بومی این شبکه، یعنی اتر (ETH)، تنها یک ابزار ذخیره ارزش نبود؛ بلکه «گس» (gas) یا سوختی بود که این کامپیوتر جهانی را به حرکت درمیآورد و هزینه منابع محاسباتی مورد نیاز برای اجرای تراکنشها و dAppها را پرداخت میکرد. ایده این بود که یک پلتفرم واحد و یکپارچه ساخته شود تا نوآوری بدون نیاز به اختراع دوباره چرخ برای هر پروژه جدید، شکوفا شود. این بود سرآغاز اتر؛ مفهومی که از محدودیتهای بیت کوین متولد شد، اما جاهطلبیهایش بسیار فراتر از آن بود.
از مجله بیت کوین تا وایت پیپر اتریوم

پیش از آنکه بوترین معمار دومین ارز دیجیتال بزرگ جهان شود، یکی از ژرفاندیشترین روزنامهنگاران این دنیا بود. او که نه پولی برای خرید بیت کوین و نه سختافزار قدرتمندی برای استخراج آن داشت، شروع به نوشتن مقالات وبلاگی درباره این فناوری در ازای دریافت بیت کوین کرد. مقالات او شفافیت و عمق درکی را نشان میداد که فراتر از سن او بود. این کار توجه میهای آلیسی (Mihai Alisie) را جلب کرد و آن دو در اواخر سال ۲۰۱۱ مجله بیت کوین (Bitcoin Magazine) را تأسیس کردند. بوترین به عنوان نویسنده اصلی این نشریه، به سراسر جهان سفر کرد، با چهرههای کلیدی جامعه نوپای کریپتو ملاقات کرد و خود را در لبه پیشرفت توسعه بلاک چین غرق کرد. این دوره، دوران شکوفایی فکری او بود.
در اواخر سال ۲۰۱۳، بوترین در سن ۱۹ سالگی، افکار خود را در یک سند بنیادی متبلور کرد: وایت پیپر اتریوم. این سند با عنوان «اتریوم: یک پلتفرم نسل بعدی برای قراردادهای هوشمند و اپلیکیشنهای غیرمتمرکز» شاهکاری از دیدگاه فنی بود. این وایت پیپر محدودیتهای پروتکلهای بلاک چین موجود را تشریح و راهحل هوشمندانه او را پیشنهاد میکرد: یک بلاک چین عمومی، متنباز و واحد که بتواند از هر اپلیکیشن غیرمتمرکز قابلتصوری پشتیبانی کند. این سند مفاهیم قراردادهای هوشمند، ماشین مجازی اتریوم و اتر به عنوان سوخت شبکه را معرفی کرد. این سند به سرعت در جامعه کریپتو دستبهدست شد و توسعهدهندگان و کارآفرینانی را که با همان محدودیتهای مورد اشاره بوترین دستوپنجه نرم میکردند، به هیجان آورد. ایده این پروژه آنقدر قدرتمند و چشماندازش آنقدر بزرگ بود که به سرعت گروهی از ذهنهای درخشان را به خود جذب کرد که بعدها به همبنیانگذاران اتریوم تبدیل شدند.
همبنیانگذاران اتریوم؛ افراد دیگر پشت پروژه اتریوم چه کسانی بودند؟
در حالی که بوترین نظریهپرداز بود، تبدیل اتریوم از یک وایت پیپر به یک کامپیوتر جهانی فعال، کار یک تیم بود. گروهی متشکل از هشت نفر که به عنوان همبنیانگذاران اتریوم شناخته میشوند. آنها از پیشینههای مختلفی مانند کدنویسی، مدیریت کسبوکار و دانشگاه میآمدند و مجموعهای متنوع از مهارتها و دیدگاهها را به همراه داشتند. این تنوع هم بزرگترین نقطه قوت اتریوم و هم منشأ شدیدترین درگیریهای داخلی آن بود. در ادامه به معرفی هر یک از همبنیانگذاران اتریوم میپردازیم.
گوین وود: معمار فنی

اگر بوترین معماری بود که نقشه اولیه را کشید، دکتر گوین وود (Gavin Wood) استاد سازندهای بود که فهمید چگونه این بنا را بسازد. وود، یک دانشمند کامپیوتر بریتانیایی با دکترای تصویرسازی موسیقی، با وایت پیپر بوترین مواجه شد و بلافاصله شیفته آن شد. او با بوترین تماس گرفت و به سرعت به اولین مدیر ارشد فناوری (CTO) پروژه تبدیل شد.
نقش وود را در بنیانگذاری اتریوم نمیتوان نادیده گرفت. او مفاهیم سطح بالای بوترین را به مشخصات فنی دقیق ترجمه کرد. او نویسنده «یلو پیپر» (Yellow Paper) بود؛ سندی رسمی و قابل خواندن توسط ماشین که مشخصات ماشین مجازی اتریوم را شرح میداد و به عنوان کتاب مقدس فنی برای توسعهدهندگانی که کلاینتهای اتریوم را میساختند، عمل میکرد. اگر وایت پیپر «چه چیزی» بود، یلوپیپر «چگونگی» آن بود. او همچنین زبان برنامهنویسی سالیدیتی (Solidity) را ابداع کرد؛ یک زبان سطح بالا و قرارداد-محور که به استاندارد نوشتن قراردادهای هوشمند در اتریوم و سایر بلاک چینهای سازگار با EVM تبدیل شد. در واقع، وود موتورخانه اتریوم را ساخت و ابزارهایی را فراهم کرد که تمام توسعهدهندگان بعدی از آن استفاده کردند. مهارت فنی او عنصر حیاتی بود که یک ایده جاهطلبانه را به کدی کارآمد تبدیل کرد.
جوزف لوبین: سازنده اکوسیستم

در حالی که وود بر فناوری اصلی تمرکز داشت، جوزف لوبین (Joseph Lubin) بر دنیایی تمرکز کرد که قرار بود پیرامون آن ساخته شود. لوبین، یک کارآفرین کانادایی با سابقه در رباتیک، بینایی ماشین و امور مالی در گلدمن ساکس، دیدگاه تجاری و سازمانی حیاتی را به پروژه آورد. او میدانست که برای موفقیت اتریوم، به چیزی بیش از کد درخشان نیاز است؛ اتریوم به یک اکوسیستم پویا از توسعهدهندگان، اپلیکیشنها و کسبوکارها نیاز داشت.
پس از راهاندازی اتریوم، لوبین شرکت کانسنسیس (ConsenSys) را در بروکلین تأسیس کرد. کانسنسیس به سرعت به یکی از ستونهای اصلی دنیای اتریوم تبدیل شد و به عنوان یک مرکز رشد، شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر و مشاور توسعه نرمافزار فعالیت میکرد. این شرکت محصولات بنیادینی مانند متامسک (MetaMask)، کیف پول همهگیر اتریوم، اینفورا (Infura)، یک سرویس زیرساختی کلیدی برای dAppها، و ترافل (Truffle)، مجموعهای از ابزارهای توسعه، را ایجاد کرد. دیدگاه لوبین این بود که برای جویندگان طلای اتریوم، کلنگ و بیل تأمین کند و با این کار، نقشی اساسی در کاشت و پرورش کل اکوسیستم ایفا کرد و به هزاران توسعهدهنده و پروژه کمک کرد تا به این پلتفرم بپیوندند.
چارلز هاسکینسون: نظریهپرداز اولیه

چارلز هاسکینسون (Charles Hoskinson)، یک ریاضیدان از کلرادو، یکی دیگر از چهرههای کلیدی در مراحل اولیه اتریوم بود. او رویکردی رسمیتر و آکادمیکتر به پروژه آورد و به عنوان مدیرعامل اولیه آن خدمت کرد. هاسکینسون در راهاندازی بنیاد اتریوم در سوئیس و طراحی چارچوب قانونی و ساختار فروش جمعی اولیه پروژه یا همان عرضه اولیه سکه (ICO) نقش اساسی داشت.
با این حال، دوره تصدی هاسکینسون با یک درگیری ایدئولوژیک بنیادین با بوترین و دیگران همراه بود. هاسکینسون از یک نهاد انتفاعی با ساختار حاکمیت شرکتی سنتیتر حمایت میکرد و معتقد بود این بهترین راه برای تأمین بودجه و تضمین توسعه حرفهای است. در مقابل، بوترین اصرار داشت که اتریوم باید یک پروژه غیرانتفاعی و متنباز باقی بماند که توسط یک بنیاد، مشابه سازمانهایی مانند بنیاد موزیلا، هدایت شود. این اختلاف نظر در نهایت غیرقابل حل شد و به جدایی هاسکینسون از پروژه در اواسط سال ۲۰۱۴، حتی قبل از راهاندازی شبکه، انجامید. دیدگاه او برای یک بلاک چین با دقت علمی بیشتر و حاکمیت رسمی، بعدها در پروژه بزرگ خودش (کاردانو) متبلور شد.
آنتونی دییوریو، امیر چتریت و میهای آلیسی: مشارکتکنندگان اولیه
سه نفر دیگر این گروه هشت نفره را تکمیل میکردند که در به حرکت درآوردن این پروژه نقشی حیاتی داشتند. آنتونی دییوریو (Anthony Di Iorio)، یک کارآفرین اولیه بیت کوین از تورنتو، یکی از سازماندهندگان و تأمینکنندگان مالی اصلی بود. او از هوش تجاری و شبکه ارتباطی خود برای گرد هم آوردن سایر بنیانگذاران استفاده کرد و بخش زیادی از سرمایه اولیه را که پروژه را در روزهای نخست و قبل از فروش جمعی زنده نگه داشت، تأمین کرد. امیر چتریت (Amir Chetrit) در ابتدا توسط بوترین برای کمک به مدیریت پروژه به تیم پیوست. او سابقهای در استارتاپهای فناوری داشت و در مراحل اولیه و شکلگیری پروژه در کنار بوترین کار کرد، اما قبل از راهاندازی رسمی پروژه از نقش محوری خود کنارهگیری کرد. میهای آلیسی، همکار بوترین در مجله بیت کوین، در ایجاد پایگاه عملیاتی اولیه پروژه در سوئیس نقش اساسی داشت. او به عنوان نایب رئیس بنیاد اتریوم خدمت کرد و نقشی کلیدی در مدیریت جنبههای حقوقی و مالی فروش جمعی و توسعه اولیه ایفا کرد.
دوراهی: جداییها و پروژههای جدید
همان رویکرد خلاقانهای که اتریوم را به وجود آورد، به فروپاشی تیم بنیانگذار آن نیز منجر شد. جدایی چارلز هاسکینسون (که بعدها بنیانگذار کاردانو شد) بر سر بحث انتفاعی در مقابل غیرانتفاعی، اولین انشعاب بزرگ این پروژه بود. با رشد پروژه از یک گروه کوچک به یک جنبش جهانی، دیدگاههای متفاوت برای آینده آن برجستهتر شد. مهمترین رویدادی که این شبکه جوان و رهبرانش را به آزمون گذاشت، هک The DAO در سال ۲۰۱۶ بود. DAO یا سازمان خودگردان غیرمتمرکز، یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر بود که بر بستر اتریوم ساخته شده و مبلغ خیرهکننده ۱۵۰ میلیون دلار جمعآوری کرده بود. یک آسیبپذیری در کد قرارداد هوشمند آن مورد سوءاستفاده قرار گرفت و به یک مهاجم اجازه داد بیش از یک سوم از سرمایه آن را تخلیه کند. این حادثه بحرانی عظیم و بحثی جنجالی را در جامعه برانگیخت. راهحلی که توسط بوترین و دیگران حمایت شد، اجرای یک «هارد فورک» بود؛ یک ارتقاء ناسازگار با نسخههای قبلی پروتکل که عملاً تاریخچه بلاک چین را به قبل از هک بازمیگرداند و وجوه دزدیده شده را بازمیگرداند.
این تصمیم بسیار بحثبرانگیز بود. از نظر بسیاری، این کار اصل اساسی تغییرناپذیری بلاک چین («کد، قانون است») را نقض میکرد. در نتیجه این اتفاق، جامعه اتریوم نیز دچار انشعاب شد؛ اکثریت جامعه، زنجیره فورک شده را پذیرفتند که امروزه به عنوان اتریوم (ETH) به کار خود ادامه میدهد. اقلیتی کوچک اما بهطور مصمم، این فورک را نپذیرفتند و زنجیره اصلی و بدون تغییر را حفظ کردند که به «اتریوم کلاسیک» (ETC) معروف شد. این انشعاب این ایده را تثبیت کرد که حاکمیت اتریوم در نهایت اجتماعی و عملگرایانه است تا صرفاً فنی، اما همچنین شکافهای عمیق فلسفی درون اکوسیستم را برجسته کرد. پس از راهاندازی و بحران DAO، سایر بنیانگذاران به تدریج برای دنبال کردن دیدگاههای خود، که اغلب بر اساس درسهای آموخته از اتریوم بود، از پروژه جدا شدند.
جدایی گوین وود از پروژه
گوین وود در سال ۲۰۱۶ بنیاد اتریوم را ترک کرد. او احساس میکرد که اتریوم به اندازه کافی سریع حرکت نمیکند و در حال سازشهای طراحی است. او شرکت Parity Technologies (که یکی از محبوبترین کلاینتهای اتریوم را ساخت) و بنیاد وب ۳ (Web3 Foundation) را تأسیس کرد. شاهکار او پولکادات (Polkadot) است؛ یک پروتکل «چند زنجیرهای» که برای امکانپذیر ساختن تعامل بلاک چینهای مختلف و اشتراکگذاری امنیت طراحی شده است؛ تلاشی مستقیم برای حل مشکلات مقیاسپذیری و انزوایی که او در اتریوم دیده بود.
هاسکینوسن، لوبین و دییورو نیز در ادامه از اتریوم جدا شدند
چارلز هاسکینسون، پس از جداییاش، کاردانو (Cardano) را تأسیس کرد. کاردانو رویکردی کاملاً متفاوت از اتریوم برای توسعه بلاک چین در پیش گرفت و بر یک روش تحقیق-محور و مبتنی بر بازبینی همتا (peer-review) و یک فرآیند توسعه رسمی و با اطمینان بالا تأکید دارد تا از آسیبپذیریهای قرارداد هوشمند مانند آنچه DAO را به دردسر انداخت، جلوگیری کند. جوزف لوبین از طریق کانسنسیس عمیقاً در دنیای اتریوم باقی ماند و به یکی از برجستهترین سفیران و سازندگان اکوسیستم آن تبدیل شد. آنتونی دییوریو تا حد زیادی از توسعه روزمره کنارهگیری کرد و بر سرمایهگذاری خطرپذیر و پروژههای دیگر تمرکز کرد و در نهایت Decentral و کیف پول Jaxx را تأسیس کرد.
میراث بنیانگذاران: تأثیر ماندگار اتریوم
میراث بنیانگذاران اتریوم صرفاً یک پروتکل بلاک چین نیست؛ بلکه کل چشمانداز وب ۳ است. پروژهای که آنها بنا نهادند به لایه تسویه حساب بنیادین برای یک اقتصاد دیجیتال جدید تبدیل شد. مفاهیمی که آنها پیشگام آن بودند، از جمله قراردادهای هوشمند و dAppها، اکنون بلوکهای سازنده یک اکوسیستم چند صد میلیارد دلاری هستند.
امور مالی غیرمتمرکز (DeFi)
دیفای، یک سیستم مالی غیرمتمزکز است که خدماتی مانند وامدهی، استقراض و تجارت را بدون واسطههای سنتی ارائه میدهد؛ این سیستم تقریباً بهطور کامل بر روی اتریوم و زنجیرههای سازگار با EVM اجرا میشود. پلتفرمهایی مانند Uniswap ،Aave و MakerDAO زاده مستقیم دیدگاه بنیانگذاران برای پول قابل برنامهریزی هستند.
توکنهای غیرقابل تعویض (NFTs)
NFTها مالکیت دیجیتال برای هنر، کلکسیونها و بازیها را متحول کردهاند و به لطف استانداردهای اتریوم مانند ERC-721 و ERC-1155 امکانپذیر شدهاند. کل اقتصاد خالقان (Creator economy) در حال تغییر شکل توسط اصولی است که در پروتکل اتریوم گنجانده شده است.
سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAOs)
این سازمانها مدل جدیدی برای هماهنگی و حاکمیت انسانی ارائه میدهند و جوامع جهانی را قادر میسازند تا خزانهها را مدیریت کرده و به طور جمعی تصمیمگیری کنند. این رویکرد، بیان نهایی اخلاق غیرمتمرکزی است که بوترین برای اولین بار ترسیم کرد. حتی پروژههایی که بنیانگذاران اتریوم پس از جدایی از این پروژه ایجاد کردند (پولکادات و کاردانو) نیز بخشی از این میراث هستند. آنها در یک گفتگوی دائمی و پویا با اتریوم قرار دارند و کل صنعت را از طریق رقابت و نوآوری به جلو میرانند. آنها شاخههای همان درخت انقلابی هستند که هر کدام یک مسیر تکاملی متفاوت را کاوش میکنند.
تأثیر ماندگار بنیانگذاران اتریوم گواهی بر قدرت یک ایده متحولکننده است که با همکاری درخشان و در نهایت ثمربخش یک تیم متنوع ترکیب شده است. آنها ترکیبی بیثبات از شخصیتها و فلسفههای متفاوت بودند، اما برای یک دوره حیاتی، تلاشهایشان روی یک پروژه بزرگ متمرکز شد تا پلتفرمی را خلق کنند که اساساً تصور ما از اینترنت، امور مالی و مالکیت را تغییر داده است. آنها شاید در ادامه مسیرهای جداگانهای را در پیش گرفته باشند، اما دنیایی که با هم ساختند همچنان به رشد، تکامل و بازتعریف آینده دیجیتال ما ادامه میدهد.
جمعبندی
اتریوم از یک ایده ساده در ذهن ویتالیک بوترین، با همکاری همبنیانگذاران آن به یکی از مهمترین تحولات تاریخ فناوری تبدیل شد. هرچند مسیر بنیانگذاران اتریوم پس از گذشت چند سال از ظهور دومین ارز دیجیتال بزرگ جهان با اختلافنظرها و جداییها همراه بود، اما نتیجه کار آنها، ایجاد پلتفرمی بود که مفهوم اعتماد، مالکیت و تمرکززدایی را در دنیای ارزهای دیجیتال بازتعریف کرد. بنیانگذاران اتریوم با تلاش، رویکرد و خلاقیت خود، بنیان دنیای وب ۳، قراردادهای هوشمند، دیفای و NFTها را بنا نهادند. امروز، هر یک از آنها با پروژههای جدید خود همچنان در حال شکل دادن به آینده بلاک چین و دنیای ارزهای دیجیتال هستند، اما میتوان گفت که ریشه تمام این نوآوریها در همان جرقه اولیهای است که اتریوم را به وجود آورد.
سوالات متداول
ویتالیک بوترین، برنامهنویس روسی-کانادایی، بنیانگذار اصلی و طراح مفهومی اتریوم است.
هشت نفر به عنوان همبنیانگذاران اتریوم شناخته میشوند، از جمله گوین وود، جوزف لوبین و چارلز هاسکینسون.
اختلاف نظر درباره نحوه اداره پروژه و جهتگیریهای فنی باعث جدایی برخی از اعضا شد.
اتریوم پایهگذار فناوریهایی مانند قرارداد هوشمند، DeFi و NFT شد و مسیر توسعه وب ۳ را هموار کرد.



